نظم و زوال سیاسی 7


کتاب: نظم و زوال سیاسی
نویسنده: فرانسیس فوکویاما

فصل ۷ : ایتالیا و معادله کم اعتمادی




یکی از مشکلات همیشگی حکومت‌های محلی در جنوب ایتالیا، ناتوانی در جمع‌آوری زباله است!


بنا به گفته یک ناظر، جنوب ایتالیا (سیسیل) و مرکز آن، پالرمو، پایتخت مافیا و نماد رشوه و فساد است. در پسِ ظاهر مدرن و مرفه پالرمو، کوچه‌های مخروبه، کثیف و تنگی قرار دارد که وضعیت بهداشت، مسکن و فاضلاب درآنها بیشتر شبیه آفریقاست تا اروپا.


علت عقب‌ماندگی جنوب ایتالیا نسبت به شمال آن و منشاء اصلی حامی‌پروری در جنوب ایتالیا، عدم حضور یک دولت مرکزی قوی بود. یعنی بعلت نبودِ یک دولت متمرکز و دیکتاتور که در کل جامعه نفوذ و آن را کنترل کند، طبقه بالادست (آریستوکراسی یا بورژوازی) می‌توانست از روستاییان بهره‌کشی کند.


روابط دیرینه‌ی فئودالیِ ارباب-دهقان، حتی در پی از بین رفتن فئودالیسم در جنوب، پایدار ماند و فقط شکل عوض کرد. چنانچه در قرن ۱۹ ، ملاکین محلی از ثروت و ارتباطات سیاسی‌شان برای کنترل دهقان‌هایی که در املاک آنها زندگی می کردند بهره می‌بردند.


از طرفی مثل یونان، در جنوب ایتالیا هم، صنعتی‌شدن دیر اتفاق افتاد.


بعد از تشکیل حکومت واحد ملی در ایتالیا، طبقه متوسط در جنوب، جذب خرید زمین و پیوستن به زمین‌داران ناکارآمد محلی شد. در حالیکه طبقه متوسط در شمال، به سمت کارآفرینی رفت و دولتی مدرن ساخت.


جنوب ایتالیا(سسیل)، با مافیا شناخته می‌شود. در جایی که دولت، فاسد، غیرقابل‌اعتماد و حتی کاملاً غایب است، فردی که سرش کلاه گذاشته‌اند، لاجرم باید به کسی مراجعه کند که بتواند از او محافظت کند و فرد کلاهبردار را تهدید کند که اگر پولش را ندهد، پاهایش را می‌شکند. از این نظر، مافیا یک سازمان خصوصی است و خدماتی را انجام می‌دهد که در حالت عادی، دولت باید آنها را به انجام برساند. یعنی تهدید یا استفاده از خشونت، به منظور حفظ حق مالکیت.


ولی بطور کلی، خودِ مافیا، فضای ترس و خشونتی که ایجاد می‌کند، سطح اعتماد را در جامعه کاهش می‌دهد.


دولت ضعیف، به ظهور مافیا می‌انجامد و این در دوران حکومت فاشیستی در ایتالیا نیز مشاهده می‌شود.



فاشیسم معمولاً به حکومت‌های اقتدارگرای قدرتمند اطلاق می شود. مظاهر آن عبارتند از:
۱- وجود یک حزب فراگیر توده‌ای
۲- یک ایدئولوژی راهنما
۳- انحصار کامل بر دولت
۴- رهبری کاریزماتیک
۵- سرکوب جامعه مدنی



«موسولینی» مبدع فاشیسم در ایتالیا بود. اما حزبِ فاشیست او هرگز قادر به نفوذ در جنوب نشد. لذا شروع به سرکوب مافیا کرد. ولی شبکه‌های مافیایی به طور کامل از بین نرفتند و بسیاری از رهبران مافیا، به جای آنکه کشته یا زندانی شوند، در سیستم ادغام شدند و لذا مافیا بعد از ظهور مجدد دموکراسی در سال ۱۹۴۶ سربرآورد.



حکومت‌های لیبرال اواخر قرن ۱۹ برای از بین‌بردن فقر در مناطق جنوبی ایتالیا، شروع به سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های آن منطقه کردند. ولی این کار، سلطه صنایع شمال بر صنایع جنوب را هموار کرد و حتی سرمایه‌گذاری مستقیم حکومت در جنوب، زمینه را برای حامی‌پروری سیاسی در آنجا فراهم‌تر کرد.




در اواخر قرن ۲۰ ، حامی‌پروری و فساد حکومت، گسترده‌تر شد. یعنی استفاده از منابع عمومی برای خواسته‌های شخصی، به امری عادی بدل شد. همزمان نفوذ مافیا از سسیل فراتر رفت و کل کشور را در بر گرفت. بسیاری از سیاستمداران جنوب با مافیا ارتباط شخصی داشتند. تعدادی از قضات قوه قضاییه که به برخورد با سیاستمداران فاسد پرداخته بودند، توسط مافیا ترور شدند.



ظهور «برلوسکونی» در اوایل قرن ۲۱ هم چاره‌ی کار نشد. متاسفانه او با استفاده از هلدینگ‌های تجاری‌اش در روزنامه‌ها، تلویزیون و تیم‌های ورزشی، به تقویت پایگاه قدرت خویش پرداخت و در سه دوره نخست وزیری‌اش، نه تنها اصلاحاتی جدی در بخش دولتی ایتالیا ایجاد نکرد، بلکه هجمه وسیعی علیه قوه قضائیه مستقل و تحقیقات آن درباره فساد خودش به راه انداخت.



ایتالیا برای اصلاحات سیاسی و اقتصادی، دو فرصت را هم از دست داد:

- اولی در سال ۱۹۹۹ به هنگام واردشدن در «منطقه یورو» بود. همین که ایتالیا مجبور به چشیدن تلخیِ انضباط مالی شد، مثل یونان پا پس کشید.
- دومی، بحران مالی  ۲۰۱۱-۲۰۰۹ در «منطقه یورو» بود که تا‌بحال منجر به تغییری در سیستم نشده است.



یونان و ایتالیا یک تفاوت مهم دارند و آن شکل‌گیری یک ائتلاف طرفدار اصلاحات در ایتالیا است. در حالیکه در یونان چنین اتفاقی نیافتاد.


یونان و جنوب ایتالیا شباهت‌های زیادی نیز باهم دارند:

۱- حامی‌پروری:
هر دو، خواستگاه سیاست حامی‌پرور بودند درحالیکه هر دو، جوامعی مدرن و صنعتی شده‌اند.

۲- فقر:
هر دو در قیاس با دیگر مناطق اروپا، فقیر و عقب‌مانده به حساب می‌آیند و اقتصاد سرمایه‌داری در آنها، بعد از دیگران توسعه پیدا کرده است.

۳- اقتصاد دولتی:
هر دو از نظر اشتغال و پیشرفت اقتصادی، به شدت وابسته به دولت‌اند.

۴- مدرنیزاسیون بدون توسعه:
یعنی شهرنشینی بیش از آنکه پیامد صنعتی‌شدن و اشتغال صنعتی روستاییان باشد، نتیجه‌ی جابجایی تمامی اهالی روستا به شهر بود. شهر چیزی بجز مراکز اداری، فرهنگی و تجاری نبود.

۵- بروکراسی ضعیف:
هیچ یک از این دو کشور، در آستانه ورود به دوران دموکراسی مدرن، وارث یک بروکراسی قدرتمند از نوع آلمانی نبود.

۶- بحران مشروعیت حکومت:
حکومت‌های آنها بدلیل استعمار از طرف دولت‌های خارجی‌ و حتی وجود یک استعمار داخلی در شمال ایتالیا علیه جنوب، از نظر مشروعیت ضعیف بودند.

۷- فقدان سرمایه اجتماعی:
هر دو، گرفتار «بی‌اعتمادی اجتماعی» عمومی هستند.


بین اعتماد اجتماعی( سرمایه اجتماعی ) و حکومت خوب، رابطه‌ای دوطرفه وجود دارد. احتمال تبعیت مردم از یک قانون، زمانی بیشتر است که ببینند دیگران هم پایبند قانون هستند. چون انسانها بصورت ژنتیک، از هنجارها تبعیت می‌کنند و در اغلب جوامع، دلیل عمده رفتار قانونمند، آنست که مردم، شاهد قانونمندی در اطرافیان هستند، پس آنها نیز مطابق هنجارهای مرسوم رفتار می‌کنند. ولی در ایتالیا و یونان، اکثریت شهروندان در پرداخت مالیات تخلف می کنند و کسی که بخواهد مالیات خود را کامل بپردازد، احمق خوانده می‌شود.


بنابراین، کیفیت حکومت، به شدت به اعتماد اجتماعی وابسته است. اگر حکومت نتواند برخی وظایف اصلی و مشخص خود را انجام دهد، مثلا اگر مردم برای حفاظت از حق مالکیت خود، نتوانند به حکومت اعتماد کنند یا حکومت نتواند از آنها در برابر اقدامات تبهکارانه یا خطرات عمومی مثل زباله‌های سمی دفاع کند، در اینصورت، مردم برای تامین منافع‌شان، ناگزیر خواهند شد خود دست به کار شوند.


جامعه‌ای که اعتماد در آن پایین است، گرفتار چیزی می‌شود که اقتصاددانان از آن به عنوان «مشکل کنشِ جمعی» یاد می‌کنند. یعنی در وضعیت بی‌اعتمادی، هیچ‌کس نمی‌خواهد اولین نفری باشد که رشوه نمی‌گیرد یا مالیات می‌پردازد. بی‌اعتمادی به دولت باعث می‌شود مثلاً برای تامین حق مالکیت خود، به مافیا، خانواده و رفقا تکیه کنید. به دولتی که از نظر شما فاسد و غیرمشروع است، مالیات نپردازید و به همکاری با غریبه‌ها مشکوک باشید.

.........................................................................

دسترسی سریع به همه‌ی فصول کتاب:

دولت

 

۱توسعه سیاسی چیست؟

 ۲ابعاد توسعه

 ۳دیوان‌سالاری

 ۴دولت‌سازی در پروس

 ۵فساد

۶زادگاه دموکراسی

 ۷ایتالیا و معادله کم‌اعتمادی

 ۸ویژه‌پروری و اصلاحات 

 ۹آمریکا حامی‌پروری را ابداع می‌کند

۱۰پایان نظام تقسیم غنائم

 ۱۱خطوط آهن، جنگل‌ها و دولت‌سازی در آمریکا

 ۱۲دولت‌سازی

 ۱۳حکومت خوب، حکومت بد

 

 نهادهای بیگانه

 

۱۴نیجریه

 ۱۵جغرافیا

۱۶نقره، طلا، شکر

 ۱۷سگ‌هایی که پارس نکردند

 ۱۸لوح سفید

 ۱۹طوفان‌هایی در آفریقا

 ۲۰حکمرانی غیرمستقیم

 ۲۱نهادها، بومی یا وارداتی

۲۲زبان مشترک

 ۲۳دولت‌های قوی آسیایی

 ۲۴نبرد بر سر قانون در چین

 ۲۵احیای دولت چینی

 ۲۶سه منطقه

 

دموکراسی

 

۲۷چرا دموکراسی گسترش یافت

 ۲۸مسیر طولانی دموکراسی

 ۲۹از انقلاب‌های ۱۸۴۸ تا بهار عربی

 ۳۰طبقه متوسط و آینده دموکراسی

 

 زوال سیاسی

 

۳۱زوال سیاسی

 ۳۲دولت احزاب و دادگاه‌ها

 ۳۳کنگره و ویژه‌پرور شدنِ مجدد سیاست در آمریکا

 ۳۴وتوکرواسی در آمریکا

 ۳۵استقلال و فرمانبری

۳۶نظم و زوال سیاسی




................................................ دسترسی سریع به همه‌ی فصول کتاب: دولت ۱- توسعه سیاسی چیست؟ ۲- ابعاد توسعه ۳- دیوان‌سالاری ۴- دولت‌سازی در پروس ۵- فساد ۶- زادگاه دموکراسی ۷- ایتالیا و معادله کم‌اعتمادی ۸- ویژه‌پروری و اصلاحات ۹- آمریکا حامی‌پروری را ابداع می‌کند ۱۰- پایان نظام تقسیم غنائم ۱۱- خطوط آهن، جنگل‌ها و دولت‌سازی در آمریکا ۱۲- دولت‌سازی ۱۳- حکومت خوب، حکومت بد نهادهای بیگانه ۱۴- نیجریه ۱۵- جغرافیا ۱۶- نقره، طلا، شکر ۱۷- سگ‌هایی که پارس نکردند ۱۸- لوح سفید ۱۹- طوفان‌هایی در آفریقا ۲۰- حکمرانی غیرمستقیم ۲۱- نهادها، بومی یا وارداتی ۲۲- زبان مشترک ۲۳- دولت‌های قوی آسیایی ۲۴- نبرد بر سر قانون در چین ۲۵- احیای دولت چینی ۲۶- سه منطقه دموکراسی ۲۷- چرا دموکراسی گسترش یافت ۲۸- مسیر طولانی دموکراسی ۲۹- از انقلاب‌های ۱۸۴۸ تا بهار عربی ۳۰- طبقه متوسط و آینده دموکراسی زوال سیاسی ۳۱- زوال سیاسی ۳۲- دولت احزاب و دادگاه‌ها ۳۳- کنگره و ویژه‌پرور شدنِ مجدد سیاست در آمریکا ۳۴- وتوکرواسی در آمریکا ۳۵- استقلال و فرمانبری ۳۶- نظم و زوال سیاسی

نظرات