نظم و زوال سیاسی 13


کتاب: نظم و زوال سیاسی
نویسنده: فرانسیس فوکویاما

فصل ۱۳: حکومت خوب، حکومت بد



بشر برای ایجاد حکومت مدرن (یک بروکراسی شایسته‌سالار دولتی و غیرشخصی) دو مسیر را طی کرده است:


۱- رقابت نظامی:

مثل تجربه‌ی چین، آلمان و ژاپن.

البته این یک اصل نیست. مثلاً رقابت‌های نظامی در گینه‌نو و آمریکای لاتین تا امروز، به ایجاد یک دولت مدرن نیانجامیده است. از آن طرف، کشورهایی مثل نروژ، فنلاند، ایسلند، کره، استرالیا، کانادا و نیوزلند هم بدون ورود به فعالیت‌های نظامی، توانستند دولت مدرن غیر‌حامی‌پرور تاسیس کنند
.

۲- اصلاحات سیاسی:

«اصلاحات»، نیازمند بازیگران جدیدی در عرصه سیاسی است که از نظام ویژه‌پرورِ موجود، منفعتی نمی‌برند وگرنه، خودشان با اصلاحات مخالفت خواهند کرد ( مثل شرکت‌های راه‌آهن در آمریکا که قبلا شرح دادیم). این بازیگرانِ طبقه متوسط، محصول رشد اقتصادی و صنعتی‌شدن هستند.

در کشورهایی مثل آمریکا، یونان و جنوب ایتالیا، که دموکراسی (حق رأی همگانی)، پیش از ایجاد یک دولت قوی (بروکراسی کارآمد) رواج یافت، حامی‌پروری (خرید و فروش رأی و حمایت سیاسی از گروه‌های خاص با منافع شخصی) به یک مانع جدی برای «اصلاحات» بدل شد.



ابعاد توسعه (دولت‌سازی، حاکمیت قانون، پاسخگوبودن، رشد اقتصادی، بسیج اجتماعی)، روند مشابهی در تعامل با همدیگر نداشته‌اند:

- نقطه شروع در مسیر توسعه آلمان، دولت‌سازی (بروکراسی کارآمد) بود.

- نقطه شروع در مسیر توسعه آمریکا، حاکمیت قانون (حق مالکیت) و پاسخگویی (دموکراسی: حق رأی همگانی) بود.

- نقطه شروع در مسیر توسعه یونان و جنوب ایتالیا، بسیج اجتماعی (مدرنیزاسیون بدون توسعه) بود.

آلمان دغدغه بقا داشت و درگیر رقابت نظامی بود. بنابراین در آلمان، حکومت‌های مطلق‌گرایی بر سر کار آمدند که با اینکه پاسخگو نبودند ولی یک بروکراسی کارآمد با حاکمیت قانون را بنا نهادند.

آمریکا چون در ابتدا دولت قوی نداشت، حامی‌پروری به شدت در آن رشد کرد.

در یونان و جنوب ایتالیا، جمعیت از روستاها به شهرها نقل مکان کردند و سبک زندگی روستایی را با خود به شهرها بردند و همین مسئله، حامی‌پروری را در آنها تشدید کرد.

از طرفی عوامل فرهنگی و اخلاقی هم دخیل هستند. مثلاً در ایتالیا، آلمان و آمریکا، انگیزه‌های رهبران جنبش‌های اصلاحات (کالوانیسم)، چشم‌اندازی از یک جامعه اخلاقی زاهدانه، تحت رهبری یک دولت درستکار را ایجاد کرده بود.

ترجیحِ وفاداری به دولت، بر وفاداری به خانواده، منطقه یا طایفه و قبیله، مستلزم آن است که میزان اعتماد و «سرمایه‌ اجتماعی» گسترش یابد. آمریکا و بریتانیا حداقل در قیاس با یونان و جنوب ایتالیا وضعیت خوبی در این مورد دارند. اگر مردم انگیزه‌ای برای ملحق‌شدن به سازمان‌های جامعه مدنی نداشته باشند، ایجاد جنبش‌های اجتماعی ناممکن است.

منابع «سرمایه‌ اجتماعی» در آمریکا و بریتانیا، یکی مذهب و دیگری هویت ملی بود. اعتقاد شدید به پارلمان و نهادهای دموکراتیک، هویت ملی قدرتمندی به آنها بخشید. در حالی که یونانی‌ها و ایتالیایی‌ها، هویت ملی ضعیفی داشتند چون همواره دولت‌هایی داشتند که آلتِ دست خارجی‌ها بود و این باعث کاهش مشروعت حکومت و درنتیجه کاهش احساس وفاداری و اعتماد به حکومت‌شان شد.



متاسفانه در هیچ نظامی، مشکل ویژه‌پروری به صورت کامل قابل حل نیست. یعنی اگر انگیزه قدرتمندی وجود نداشته باشد، نخبگان به طور طبیعی از قدرتشان به نفع خود، خانواده و دوستانشان بهره خواهند گرفت. چنانچه ویژه‌پروری در لیبرال‌دموکراسی‌های توسعه‌یافته هم تاکنون ادامه داشته است. مثلا امروزه در آمریکا، ویژه‌پروری در قالب گروه‌هایی که با لابی‌کردن و تبلیغاتِ کاملاً قانونی، می‌توانند سیاستمداران را بخرند، ظاهر شده است.

درست است که طبق نظر «هانتینگتون»، جوامع قبل از دموکراسی، نیازمند نظم هستند و بهتر است قبل از گذار به یک نظام سیاسی‌اقتصادی اقتدارگرایانه، روی دموکراسی نپرند، ولی می‌بینیم که اغلب دولت‌های اقتدارگرای کنونی هم گرفتار حامی‌پروری و سطح بالایی از فساد هستند و به جز برخی پادشاهی‌های خلیج فارس و نیز سنگاپور ، بقیه کشورهای اقتدارگرا، در جا می‌زنند.

امروزه راه حل عملی برای ساختن دولت قوی، «اصلاحات» است.

اصلاحات یک عمل سیاسی است و لاجرم به منافع برخی از بازیگران سیاسی که از حفظ وضع موجود نفع می‌برند، آسیب می‌زند. از همین رو، انجام اصلاحات مستلزم به زانو درآوردن این بازیگران، دور زدن آنها و سازماندهی نیروهای اجتماعی جدیدی است که نفع آنها در وجود دولت پاک‌تر و کارآمد‌تر باشد.

دولت‌سازی کار بسیار دشوار و زمانبری است. مثلاً در آمریکا، حذف ویژه‌پروری ۴۰ سال طول کشید. چون نظام سیاسیِ حامی‌پرور آمریکا، به شدت مانع اصلاحات بود. دخالت خارجی‌ها در یونان برای مدرنیزاسیون هم با شکست روبرو شد. چون با دخالت خارجی‌ها در حکمرانی، مشروعیت حکومت و اعتماد مردم به دولت بیش از پیش کاهش یافت.

بنظر می‌رسد با روند جهانی‌شدن کنونی، برای ایجاد دولت مدرن در کشورهای درحال توسعه، دو راه بیشتر وجود ندارد: مدل‌های خارجی توسعه یا باید به زور به کشورهای در حال توسعه تحمیل شوند یا اینکه محلی‌ها باید داوطلبانه این مدل‌ها را بپذیرند.

..........................................................................................

دسترسی سریع به همه‌ی فصول کتاب:

دولت

 

۱توسعه سیاسی چیست؟

 ۲ابعاد توسعه

 ۳دیوان‌سالاری

 ۴دولت‌سازی در پروس

 ۵فساد

۶زادگاه دموکراسی

 ۷ایتالیا و معادله کم‌اعتمادی

 ۸ویژه‌پروری و اصلاحات 

 ۹آمریکا حامی‌پروری را ابداع می‌کند

۱۰پایان نظام تقسیم غنائم

 ۱۱خطوط آهن، جنگل‌ها و دولت‌سازی در آمریکا

 ۱۲دولت‌سازی

 ۱۳حکومت خوب، حکومت بد

 

 نهادهای بیگانه

 

۱۴نیجریه

 ۱۵جغرافیا

۱۶نقره، طلا، شکر

 ۱۷سگ‌هایی که پارس نکردند

 ۱۸لوح سفید

 ۱۹طوفان‌هایی در آفریقا

 ۲۰حکمرانی غیرمستقیم

 ۲۱نهادها، بومی یا وارداتی

۲۲زبان مشترک

 ۲۳دولت‌های قوی آسیایی

 ۲۴نبرد بر سر قانون در چین

 ۲۵احیای دولت چینی

 ۲۶سه منطقه

 

دموکراسی

 

۲۷چرا دموکراسی گسترش یافت

 ۲۸مسیر طولانی دموکراسی

 ۲۹از انقلاب‌های ۱۸۴۸ تا بهار عربی

 ۳۰طبقه متوسط و آینده دموکراسی

 

 زوال سیاسی

 

۳۱زوال سیاسی

 ۳۲دولت احزاب و دادگاه‌ها

 ۳۳کنگره و ویژه‌پرور شدنِ مجدد سیاست در آمریکا

 ۳۴وتوکرواسی در آمریکا

 ۳۵استقلال و فرمانبری

۳۶نظم و زوال سیاسی



نظرات