نظم و زوال سیاسی 17


کتاب: نظم و زوال سیاسی
نویسنده: فرانسیس فوکویاما


فصل ۱۷: سگ‌هایی که پارس نکردند



کشورهای آمریکای لاتین وقتی در اوایل قرن ۱۹ از اربابان استعماری خود مستقل شدند، «ساختار نابرابر اجتماعی» را از آنها به ارث بردند و به دو دلیل، تاکنون نتوانسته‌اند از شرش خلاص شوند:

۱- فقدان ناسیونالیسم و احساسات میهن‌دوستانه که بتواند به عاملی برای رقابت با همسایگان و بسیج مردم تبدیل شود.

۲- وجود دولتی اقتدارگرا با ظاهری دموکراتیک و ناتوان از جمع‌آوری مالیات که با عرضه پول در جامعه، باعث تورم شده است.




چرا دولت مدرن در آمریکای لاتین ظهور نکرده است؟

چون هیچ «جنگ» اثرگذاری بین دولت‌های آمریکای لاتین در نگرفته و آمریکای لاتین، تقریبا همیشه مکانی نسبتاً آرام بوده است.

جنگ و آمادگی برای آن، نقشی بسیار کلیدی در ایجاد دولت‌های مدرن در چین، آلمان و فرانسه داشت. حتی اروپا نیز با اینکه از سال ۱۹۴۵ به بعد، در صلح و آرامش به سر برده است ولی در قرون قبلی، صحنه خشونت گسترده بین دولت‌ها بود. در آمریکای قرن ۲۰ هم ملاحظات امنیت ملی، پیش‌برنده‌ی فرآیند «دولت‌سازی» بود.


البته جنگ‌های کم‌اثری در آمریکای لاتین طی دو موج اتفاق افتاد:

موج اول: جنگ‌های استقلال‌طلبی از اسپانیا بود.

موج دوم: جنگ‌های کم اهمیتی بین دولت‌ها در اواسط قرن ۱۹ بود که تأثیر اندکی بر «دولت‌سازی» داشت. مثل جنگ آرژانتین-برزیل که به تولد دولت حائل اروگوئه انجامید یا جنگ آمریکا-مکزیک و جنگ شیلی-پرو-بولیوی.

چرا این جنگ ها نتوانستند به «دولت‌سازی» در آمریکای لاتین بیانجامند؟



۱تفاوت‌های طبقاتی منجر به جنگ‌های بومی شد و درنتیجه، کشمکش‌های خشونت‌آمیز داخلی، باعث اختلالات اقتصادی و فقیر‌شدن جوامع در آمریکای لاتین گردید.

۲بی‌اعتمادی اجتماعی و عدم وفاداری به دولت، باعث شد نخبگان برای آنکه مجبور نشوند از توده مردم کمک بخواهند، تا حد امکان از درگیری با دولت‌های دیگر پرهیز کنند. درنتیجه، «جنگ» رخ نداد تا دولت مدرن ساخته شود.

۳جغرافیای خاص مثل وجود جنگل‌های آمازون و کوه‌های آند، امکان ارتباط و تجارت بین کشورها را محدود کرده است و گاهی برخی کشورها نمی‌توانند بر کل قلمرو خود اعمال قدرت کنند.

۴ضعف هویت ملی به دلیل تنوع قومی و نژادی، همچنین نبود یک زبان مشترک، مانع فرآیند «ملت‌سازی» شد که لازم است همراه «دولت‌سازی» اتفاق بیافتد. چون زبان همه نخبگان، اسپانیایی و پرتغالی بود، در حالیکه مردم عادی به انواع زبان‌های بومی سخن می‌گفتند.

۵دخالت کشورهای خارجی مخصوصاً ایالات متحده در آمریکای لاتین به منظور جلوگیری از ائتلاف کشورهای آمریکای لاتین با شوروی که می‌توانست به نهادسازی در آنجا کمک کند.

بنظر می‌رسد، این جمله به یادماندنی از چارلز تیلی که « جنگ دولت را ساخت و دولت جنگ را. » همچنان درست است.



عقب ماندگی آمریکای لاتین به لحاظ «دولت‌سازی» در مواردی چون ظرفیت دولت و مهمتر از همه، اخذ مالیات مشهود است. در چین و اروپا، تأمین منابع برای جنگ‌های طولانی‌مدت، دولت‌ها را به اخذ مالیات و تاسیس یک بوروکراسی قوی برای مدیریت جنگ واداشت و با حذف برخی طبقات اجتماعی پدرسالار و تاجران مناصب اداری، به توسعه سیاسی منجر شد. ولی در آمریکای لاتین، هرگز چنین تحولاتی رخ نداد.

در میان کشورهای آمریکای لاتین، شیلی و اروگوئه دولت‌های کارآمدتری تشکیل داده‌اند. دلیلش، نیروی کار رایگان کشاورزی و اجماع نسبتاً قوی نخبگان است. بقیه کشورها، راه یونان و جنوب ایتالیا را پیمودند و سیاست ویژه‌پروری قرن ۱۹ را به حامی‌پروری تمام عیار در قرن ۲۰ مبدل ساختند.

........................................................................

دسترسی سریع به همه‌ی فصول کتاب:

دولت

 

۱توسعه سیاسی چیست؟

 ۲ابعاد توسعه

 ۳دیوان‌سالاری

 ۴دولت‌سازی در پروس

 ۵فساد

۶زادگاه دموکراسی

 ۷ایتالیا و معادله کم‌اعتمادی

 ۸ویژه‌پروری و اصلاحات 

 ۹آمریکا حامی‌پروری را ابداع می‌کند

۱۰پایان نظام تقسیم غنائم

 ۱۱خطوط آهن، جنگل‌ها و دولت‌سازی در آمریکا

 ۱۲دولت‌سازی

 ۱۳حکومت خوب، حکومت بد

 

 نهادهای بیگانه

 

۱۴نیجریه

 ۱۵جغرافیا

۱۶نقره، طلا، شکر

 ۱۷سگ‌هایی که پارس نکردند

 ۱۸لوح سفید

 ۱۹طوفان‌هایی در آفریقا

 ۲۰حکمرانی غیرمستقیم

 ۲۱نهادها، بومی یا وارداتی

۲۲زبان مشترک

 ۲۳دولت‌های قوی آسیایی

 ۲۴نبرد بر سر قانون در چین

 ۲۵احیای دولت چینی

 ۲۶سه منطقه

 

دموکراسی

 

۲۷چرا دموکراسی گسترش یافت

 ۲۸مسیر طولانی دموکراسی

 ۲۹از انقلاب‌های ۱۸۴۸ تا بهار عربی

 ۳۰طبقه متوسط و آینده دموکراسی

 

 زوال سیاسی

 

۳۱زوال سیاسی

 ۳۲دولت احزاب و دادگاه‌ها

 ۳۳کنگره و ویژه‌پرور شدنِ مجدد سیاست در آمریکا

 ۳۴وتوکرواسی در آمریکا

 ۳۵استقلال و فرمانبری

۳۶نظم و زوال سیاسی





نظرات