فصل ۱۵: جغرافیا
غرب در ۲۰۰ سال گذشته، موقعیت برتر اقتصادیِ خود را نسبت به سایر
کشورها حفظ کرده است. اواخر قرن ۲۰ بود که چین، کره، تایوان و سنگاپور خود
را به غرب رساندند. در اوایل قرن ۲۱ ، اقتصادهای در حال ظهور (BRICS) برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقایجنوبی،
نیز ظاهراً به باشگاه کشورهای ثروتمند پیوستند.
دانشمندان اقتصاد و مورخان،
بر سرِ اینکه بین جغرافیا و نهادهای سیاسی، کدامیک نقش تعیینکنندهتری در توسعه اقتصادی
کشورها ایفا کرده است، اختلاف نظر دارند. مثالها و دلایل آنها جالباند:
۱- کشورهای بنبست در داخل
آفریقا و آسیای مرکزی، در مقایسه با کشورهای صاحب بَنادر و رودخانههای قابل کشتیرانی،
مزایای کمتری در صادرات محصولات خود دارند که مانع بزرگی برای توسعه اقتصادی است.
۲- مردمان استوایی، در مقایسه
با اهالی اقلیمهای معتدل، در معرض انواع بیماریها مثل مالاریا هستند که مانع توسعه
اقتصادی آنهاست.
۳- اروپاییها موفق شدند
گندم و چاودار را بکارند و نقداً بفروشند. همچنین توانستند اسب را اهلی کنند که در
جابجاشدن و تحرک، نقش بسیار کلیدی داشت. تحرکِ بیشتر، باعث شد ازدواجهای بینگروهی
و تنوع ژنتیکی افزایش یابد و این امر، ایمنی و مصونیت در برابر بیماریها را تقویت
کرد.
۴- مهمترین دلیل رشدِ اقتصادیِ
شگفتانگیز آمریکای شمالی نسبت به آمریکای لاتین، نهادهای آن است. نهادها توسط استعمارگران
متفاوتی به شمال و جنوب تحمیل شد. این انگلستان بود که آمریکای شمالی را به وجود آورد
و نهادهای خود از جمله Common law و حکومت پارلمانی را
به آن داد. اما آمریکای جنوبی توسط پرتغال یا اسپانیای مرکانتیلست و مطلقگرا مستعمره
شد.
۵- امپراتوری رم، حول مدیترانه
[ آب و هوای استوایی] به وجود آمد.
۶- زمانیکه شمال آفریقا
یکی از اصلیترین مناطق تولید گندم بود، اسکاندیناوی و بریتانیا، بربرنشینهای فقیری
محسوب میشدند.
۷- امپراتوری چین، در درّهی
«رودخانه زرد» ظهور کرد و به سمت جغرافیای گرمِ جنوب گسترش یافت. درحالیکه مناطق سردتر
شمالی، از جمله کره و ژاپن، توسعهی بهشدت ضعیفی داشتند.
۸- در قاره آمریکا هم، تمدن
اینکا و آزتک، در مناطق استواییِ «پرو» و «مکزیک» رشد کردند.
۹- نخستین دولتهای جهان،
در درّههای آبرفتی، نظیر جلگههای نیل، دجلهوفرات، رودِ زرد «چین» و درّه «مکزیک» شکل
گرفتند که خاک حاصلخیز آنها به گسترش جمعیت و کشاورزی کمک میکرد.
۱۰- امروزه قبیلههایی از
ادغامشدن در دولتها خودداری میکنند که در کوهها (افغانستان)، بیابانها (بدویهای
شبه جزیره عربستان، چادرنشینهای صحرای آفریقا)، جنگلها ( هند و آفریقا) یا شرایط
بسیار ویژه در قطب (اسکیموها و اینوئیتها در کانادا) زندگی میکنند. این گروهها تنها
به این دلیل هنوز ادامه حیات میدهند که برای دولتها، فرستادن نیروهای نظامی به این
مناطق جغرافیایی، دشوار است.
۱۱- افغانستان علیرغم هزاران
سال سابقه سکونت بشری در گذرگاه تمدنها، تاکنون قادر به ایجاد یک دولت قدرتمند نشده
است. چون نه تنها کوهستانی و بنبست است، بلکه در محاصره کشورهای قدرتمندی قرار گرفته
است.
۱۲- این کوهها و جنگلهای
اروپا بودند که توانستند جلوی پیشروی اسبهای قوم مغول را بمنظور غارت اروپا بگیرند.
۱۳- آب و هوای گرم و مگس
تسهتسه، مانع از آن شد که اعراب، فتوحات خود را در غرب آفریقا ادامه دهند.
۱۴- رودخانههای بزرگ اروپا،
نواحی کوهستانی و جنگلهای آن، سلطه یک دولت واحد را بر کل اروپا بسیار دشوار میساخت.
به همین دلیل تاکنون هیچ فاتحی نتوانسته است کل اروپا را تسخیر و آن را به شیوه امپراتوریهای
چین یا تزارهای روسیه، تابع یک اقتدار سیاسی متمرکز کند.
۱۵- فتح بریتانیا به خاطر اینکه جزیره بزرگی در خارج از اروپاست،
بسیار سخت بود و به همین خاطر، بریتانیا توانست ثروت و قدرت زیادی را انباشت کند و
در طول تاریخ، در برابر نیروی دریایی اسپانیا، لویی چهاردهم، ناپلئون و هیتلر مقاومت
کند.
به طور کلی، دانشمندان اقتصاد
و تاریخ، «عوامل اقتصادی» را منشاء نهادهای سیاسی میدانند. یعنی عوامل اقتصادی (جغرافیا،
آب و هوا، بیماری، دسترسی به منابعی چون نیروی کار، فلزات گرانبها، سطح بارندگی و سهولت
زراعت) تعیین کنندهی اصلی ماهیت نهادها هستند و چیزهایی مثل ایدهها، ایدئولوژی، فرهنگ
یا سنتهای خاص، اهمیت کمتری در توسعه اقتصادی دارند.
نکته آخر، ماهیت نهادهای بومی
است که از قبل موجود بودند. مثلاً کشورهای شرق آسیا (ژاپن، کره، چین، تایوان، هنگکنگ
و سنگاپور) ستاره درخشان دنیای در حال توسعه هستند، چراکه پیش از تماس با غرب، خودشان
دولتهای قدرتمندی تاسیس کرده بودند. تا جاییکه چین و ژاپن هیچگاه تحت سلطه قدرتهای
خارجی در نیامدند. برعکس، آفریقا هنگام فتح شدن توسط استعمارگران اروپایی به صورت قبیلهای
و با دولتهایی بسیار ابتدایی و ضعیف اداره میشد و به همین خاطر تا کنون در چنگ فقر باقی مانده است.
................................................................
دسترسی سریع به همهی فصول کتاب:
دولت
۷- ایتالیا و معادله کماعتمادی
۹- آمریکا حامیپروری را ابداع میکند
۱۱- خطوط آهن، جنگلها و دولتسازی در آمریکا
نهادهای بیگانه
دموکراسی
۲۹- از انقلابهای ۱۸۴۸ تا بهار عربی
۳۰- طبقه متوسط و آینده دموکراسی
زوال سیاسی
۳۳- کنگره و ویژهپرور شدنِ مجدد سیاست در آمریکا
نظرات
ارسال یک نظر