نظم و زوال سیاسی 26


کتاب: نظم و زوال سیاسی
نویسنده: فرانسیس فوکویاما

فصل ۲۶: سه منطقه





این فصل، چکیده‌ای از فصول قبل است...

مقایسه مسیر توسعه در سه منطقه‌ی آمریکای لاتین، آفریقای جنوب صحرا و شرق آسیا.



⭕️ آمریکای لاتین:

در آمریکای لاتین، تنوع قومی، صنعتی‌نشدن و جغرافیایی نامساعد که امکان دسترسی به همه مناطق و تاسیس امپراتوری‌های بزرگ را کم می‌کرد، باعث شد «هویت‌های ملی»، ضعیف باقی بمانند و همواره جامعه‌ی قطبی‌شده‌ی فقیر و غنی، جای احزاب را بگیرد.

در آمریکای لاتین، جغرافیا، آب و هوا و تاریخ استعماری، همه‌ی دلایل عدم توسعه را شامل نمی‌شوند. مثلا همین عوامل باعث شدند که «آرژانتین» در قرن ۱۹ از چنگ نابرابری و رشدِ کُند، خلاص شود ولی به دلیل «تصمیمات بدِ نخبگان» در اوایل قرن ۲۰، از توسعه بازبماند. برعکس، کاستاریکا که با معیار جغرافیا و آب و هوا، مستعد یک حکومت دیکتاتوری بود، به دلیل «انتخاب‌های درستِ نخبگان» به دموکراسیِ باثبات دست یافت.

فقط در دهه ۲۰۰۰ بود که نوعی از نظم سیاسیِ اروپایی در شیلی و برزیل اندک اندک ظهور کرد.

 در حال حاضر، آمریکای لاتین تا حد زیادی دموکراتیک است. نهادهای سیاسی قوی‌تری نسبت به شرق آسیا و آفریقای جنوب صحرا دارد و درآمد سرانه در کلِ آمریکای لاتین، بیشتر از شرق آسیا است.( هر چند هنوز هم در آمریکای لاتین، کشورهای شدیداً فقیری نظیر هاییتی، گواتمالا و پاراگوئه وجود دارند.)



⭕️ آفریقا:

آفریقا در زمان استعمار، فاقد هر نوع نهاد قدرتمندی بود و تحت «حکمرانی غیرمستقیم» اداره می‌شد. یعنی استعمارگران از عوامل بومیِ آفریقایی، برای جمع‌آوری مالیات یا وادارکردنِ جوانان به بیگاری بهره می‌بردند.

اما بعد از استقلال نیز راه توسعه باز نشد. چون نخبگانی تحصیل‌کرده ولی فقیر و بدون پایگاه اجتماعی، ظهور کردند که دولت را تنها راهِ پیشرفت اقتصادی خودشان می‌دیدند. آنها سیاست را به عرصه‌ی رقابت‌های حامی‌پرورانه، برای تصاحب دولت تبدیل کردند و گروه‌های مختلف برای بلعیدن دولت، صف کشیدند! یعنی استعمارگران، زمان و انگیزه‌ای برای شکل‌دهی به «هویت ملی» در آفریقا نداشتند، ولی اغلب نخبگانی هم که بعد از استقلال ظهور کردند، اولویت‌شان، «ملت‌سازی» نبود.

از طرفی، این حرف که ریشه‌ی درد و رنج آفریقایی‌ها در آنست که مرزهای دولت‌های مستقل آفریقایی، تناسبی با هویت قومی‌قبیله‌ای آنها ندارد، حرفی درست ولی گمراه کننده است. چون بجز مواردی مثل «سودان»، در اغلب مناطقِ آفریقا، گروه‌های قومی، کوچک‌تر و پراکنده‌تر از آن بودند که بتوانند شالوده‌ی تشکیل دولت-ملت به شیوه اروپایی باشند.

البته قابل انکار نیست که در آفریقای جنوب صحرا، مشکلاتِ اِعمال قدرت در بیابان‌های دور و جنگل‌های استوایی نیز، مانع از شکل‌گیری دولت می‌شد.




⭕️ شرق آسیا:

مسیر توسعه را در شرق آسیا، کشورهایی پیموده‌اند که از قدرتِ یک دولتِ اقتدارگرا برای رشد و توسعه اقتصادی بهره برده‌اند. یعنی از ایجاد دولتی قوی و جامعه‌ای ضعیف.

چین، ۱۸۰۰ سال قبل از اروپا، دولت مدرن را ابداع کرد و با اتکاء به این سابقه از دولت‌سازی و همچنین ایجاد یک «هویت ملی» بر اساس زبان مشترک، فرهنگ مشترک و باسوادبودنِ اکثر نخبگان، و نیز بهره‌مندی از آب و هوا و جغرافیایی مساعد برای کشاورزی و استقرار ارتش‌های بزرگ، توانست به توسعه اقتصادی دست یابد.

امروزه که به مرور زمان، دو نیروی «صنعتی‌شدن» و «جهانی‌شدن»، جامعه و گروه‌های اجتماعی جدید را در شرق آسیا قوی‌تر کرده، زمینه‌ برای ایجاد دموکراسی نیز فراهم شده است.



🔶 امروزه دموکراسی تبدیل به شکل قالب سازماندهی سیاسی در همه جهان شده است. نه به این خاطر که فکر و ایده خوبی است، بلکه منافع گروه‌های اجتماعیِ معینی را تامین می‌کند و همین گروه‌ها آن را پیش می‌برند. این گروه‌ها بر آمده از دلِ توسعه اجتماعی و اقتصادی‌ هستند. در این فرآیند، افکار و ایده‌ها اهمیت دارند ولی آنها با منافع مادی طبقات مختلف جامعه تعامل برقرار می‌کنند و این منافع را شکل می دهند.

...................................................................

دسترسی سریع به همه‌ی فصول کتاب:

دولت

 

۱توسعه سیاسی چیست؟

 ۲ابعاد توسعه

 ۳دیوان‌سالاری

 ۴دولت‌سازی در پروس

 ۵فساد

۶زادگاه دموکراسی

 ۷ایتالیا و معادله کم‌اعتمادی

 ۸ویژه‌پروری و اصلاحات 

 ۹آمریکا حامی‌پروری را ابداع می‌کند

۱۰پایان نظام تقسیم غنائم

 ۱۱خطوط آهن، جنگل‌ها و دولت‌سازی در آمریکا

 ۱۲دولت‌سازی

 ۱۳حکومت خوب، حکومت بد

 

 نهادهای بیگانه

 

۱۴نیجریه

 ۱۵جغرافیا

۱۶نقره، طلا، شکر

 ۱۷سگ‌هایی که پارس نکردند

 ۱۸لوح سفید

 ۱۹طوفان‌هایی در آفریقا

 ۲۰حکمرانی غیرمستقیم

 ۲۱نهادها، بومی یا وارداتی

۲۲زبان مشترک

 ۲۳دولت‌های قوی آسیایی

 ۲۴نبرد بر سر قانون در چین

 ۲۵احیای دولت چینی

 ۲۶سه منطقه

 

دموکراسی

 

۲۷چرا دموکراسی گسترش یافت

 ۲۸مسیر طولانی دموکراسی

 ۲۹از انقلاب‌های ۱۸۴۸ تا بهار عربی

 ۳۰طبقه متوسط و آینده دموکراسی

 

 زوال سیاسی

 

۳۱زوال سیاسی

 ۳۲دولت احزاب و دادگاه‌ها

 ۳۳کنگره و ویژه‌پرور شدنِ مجدد سیاست در آمریکا

 ۳۴وتوکرواسی در آمریکا

 ۳۵استقلال و فرمانبری

۳۶نظم و زوال سیاسی



نظرات