نظم و زوال سیاسی 30



کتاب: نظم و زوال سیاسی
نویسنده: فرانسیس فوکویاما



فصل ۳۰: طبقه متوسط و آینده دموکراسی





«مارکس» می‌گفت، سرمایه‌داری به سمت «تولید بیش از حد» حرکت خواهد کرد و چون طبقه‌ی کارگرِ فقیر، توانِ خریدِ همه‌ی تولیدات را نخواهد داشت، نظام سرمایه‌داری بالاخره فرو خواهد پاشید.




پیش‌بینی «مارکس» درست از آب درنیامد. سطح زندگیِ طبقه کارگر به لطفِ افزایش دستمزدها، ترویج آموزش عمومی و بدست‌آوردن قدرت سیاسی از طریق حق رأی همگانی، افزایش چشمگیری یافت و طبقه کارگر به «طبقه متوسط» تبدیل شد. از طرفی، طبقات جدیدی سر برآوردند که حتی فقیرتر از طبقه کارگر بودند ( مثل مهاجران، اقلیت‌های قومی و نژادی و...) و اَشکال جدیدی از هویت، جای طبقه کارگر را گرفت ( مثل سیاهان، فمینیسم، محیط زیست‌گرایان، دگرباشان جنسی و...).




از نظر سیاسی، مهمترین نشانگر «طبقه متوسط»، شغل، سطح آموزش و مالکیت بر اندوخته مثل خانه یا آپارتمان یا کالاهای مصرفی بادوامی است که می‌تواند در معرض تهدید حکومت قرار گیرد.




احتمال آنکه یک «طبقه متوسطِ» صاحبِ سرمایه و تحصیلات، ضرورت حقوق مالکیت و نیز پاسخگوبودنِ دموکراتیک را دریابد، بیشتر است. ارزش‌های سیاسیِ «طبقه متوسط» هم متفاوت از فقراست: آنها دموکراسی را ارج نهاده، خواهان آزادی‌های فردی بیشترند و سبک‌های زندگیِ متفاوت را راحت‌تر تحمل می‌کنند. از نظر اقتصادی، «طبقه متوسط» حامل ارزش‌هایی نظیر انضباط شخصی، سخت‌کوشی و داشتنِ چشم‌انداز بلندمدت برای پس‌انداز و سرمایه‌گذاری است.




هرجا خدمات کشوری اصلاح شده و به سمت شایسته‌سالاری حرکت کرده است، عموماً دست «طبقه متوسط» در کار بوده است که در بیرون از نظام ویژه‌پرور موجود، قرار گرفته‌اند. جنبش‌های ضد فساد کنونی در چین، هند و برزیل نیز عمدتاً از طبقات متوسط نیرو می‌گیرند.




البته نباید فراموش کرد که طبقات متوسط هم گاهی ممکن است از دموکراسی حمایت نکنند! مخصوصاً وقتی که بخش کوچکی از کل جمعیت یعنی کمتر از ۳۰ درصد جمعیت باشند. به عبارتی، وقتی گروه کوچکی از نخبگانِ ثروتمند در میان انبوهی از مردمان فقیر گیر افتاده‌اند، از گشودن درها بر روی مشارکت سیاستی عمومی می‌ترسند. چرا که ممکن است تقاضای بازتوزیع ثروت از جانب اکثریت فقیر و ظهور پوپولیست‌ها، حق مالکیت آنها را به خطر اندازد.




با اینکه وجود یک «طبقه متوسط» گسترده، برای ظهور لیبرال‌دموکراسی کافی نیست ولی در حفظ آن فوق‌العاده موثر است. متاسفانه فرآیند کوچک‌شدن « طبقه متوسط» در جوامع توسعه‌یافته، از دهه ۱۹۸۰ شروع شده است. دلیل اصلی‌اش «نابرابری روزافزون درآمد‌ها» است. یعنی سهم عمده‌ی رشد اقتصادی فقط نصیب تعداد اندکی از افراد شده است.




چون از یکطرف پدیده‌ی «جهانی‌شدن» با گسیل صدها میلیون کارگر ارزان قیمت به کشورهای توسعه‌یافته، دستمزدها را کاهش داد و از طرف دیگر با پیشرفت تکنولوژی و افزایش اتوماسیون، تعداد زیادی از شغل‌های خط مونتاژ، به ماشین‌های هوشمند سپرده شد. امروزه تکنولوژی باعث شده است که «برنده صاحب همه چیز شود»، یعنی افراد برجسته (مدیران خصوصی، دکترها، دانشگاهیان، موسیقی‌دان‌ها، هنرمندان سینما و قهرمانان ورزشی) بخش اعظمی از درآمد‌ها را از آن خود کنند و بقیه مردم فقیر بمانند. این «نابرابری روزافزون درآمدها»، بزرگترین تهدید برای آینده دموکراسی است.




آینده دموکراسی در کشورهای توسعه‌یافته به توانایی رویارویی آنها با مشکل فروپاشی «طبقه متوسط» گره خورده است. آمریکا و بریتانیا از طریق دادنِ بیمه‌ بیکاری و یارانه به این چالش پاسخ داده‌اند. فرانسه و ایتالیا هم جلوی تعدیل کارگران توسط شرکتها را به زور گرفته‌اند. آلمان و کشورهای اسکاندیناوی، راه میانه را برگزیده و راه آموزش‌های شغلی برای سازگاری بیشتر را در پیش گرفته‌اند.




تنها راه‌حل واقعی در بلندمدت، داشتن نظام تحصیلی است که بتواند اکثریت شهروندان را تا مراحل بالاتر آموزش داده و راهنمایی کند. لازمه‌ی کمک به شهروندان به منظور سازگارشدن با شرایطِ در حال تغییرِ کار، آنست که خود دولت و نهادهای خصوصی هم انعطاف‌پذیر باشند. ولی متاسفانه یکی از ویژگی‌های دموکراسی‌های مدرن توسعه یافته آنست که به مرور زمان، توان سازگاری‌شان به شدت کاهش یافته است و زوال سیاسی، تهدید‌شان می‌کند.
............................................................................

دسترسی سریع به همه‌ی فصول کتاب:

دولت

 

۱توسعه سیاسی چیست؟

 ۲ابعاد توسعه

 ۳دیوان‌سالاری

 ۴دولت‌سازی در پروس

 ۵فساد

۶زادگاه دموکراسی

 ۷ایتالیا و معادله کم‌اعتمادی

 ۸ویژه‌پروری و اصلاحات 

 ۹آمریکا حامی‌پروری را ابداع می‌کند

۱۰پایان نظام تقسیم غنائم

 ۱۱خطوط آهن، جنگل‌ها و دولت‌سازی در آمریکا

 ۱۲دولت‌سازی

 ۱۳حکومت خوب، حکومت بد

 

 نهادهای بیگانه

 

۱۴نیجریه

 ۱۵جغرافیا

۱۶نقره، طلا، شکر

 ۱۷سگ‌هایی که پارس نکردند

 ۱۸لوح سفید

 ۱۹طوفان‌هایی در آفریقا

 ۲۰حکمرانی غیرمستقیم

 ۲۱نهادها، بومی یا وارداتی

۲۲زبان مشترک

 ۲۳دولت‌های قوی آسیایی

 ۲۴نبرد بر سر قانون در چین

 ۲۵احیای دولت چینی

 ۲۶سه منطقه

 

دموکراسی

 

۲۷چرا دموکراسی گسترش یافت

 ۲۸مسیر طولانی دموکراسی

 ۲۹از انقلاب‌های ۱۸۴۸ تا بهار عربی

 ۳۰طبقه متوسط و آینده دموکراسی

 

 زوال سیاسی

 

۳۱زوال سیاسی

 ۳۲دولت احزاب و دادگاه‌ها

 ۳۳کنگره و ویژه‌پرور شدنِ مجدد سیاست در آمریکا

 ۳۴وتوکرواسی در آمریکا

 ۳۵استقلال و فرمانبری

۳۶نظم و زوال سیاسی


نظرات