نظم و زوال سیاسی 22




کتاب: نظم و زوال سیاسی

فصل ۲۲: زبان مشترک



پیش از قرن بیستم، کشوری به نام «اندونزی» وجود نداشت. آنها جزایری بودند شامل قبایل مختلف که به صد زبان گوناگون حرف می‌زدند.


با آغاز قرن بیستم و گسترش استعمار هلند (کمپانی هند شرقی هلند)، سفرهای روزانه با کشتی‌های بخار، باعث شد مردم احساس کنند، مجمع‌الجزایر یک «کُل» است. کما اینکه با رفتن به سفر حج در مکه، مسلمانان اندونزی به امت بزرگ‌تر اسلامی متصل می‌شدند.


در حوالی سال ۱۹۳۰، بدنبال تشکیل انجمن ملی اندونزی، زبان «یاهاسا»، زبان ملی اندونزی اعلام شد که در شکل‌گیری یک هویت ملی، نقش بسیار مهمی داشت.


«سوکارنو» به عنوان اولین رئیس جمهور پس از استقلال از هلند، تلاش زیادی برای ترکیب ناسیونالیسم، کمونیسم و اسلام برای ایجاد یک هویت ملی مشترک، بمنظور متحدکردن و کنترل جریان‌های سیاسی انجام داد که به شکست منجر شد.


ژنرال «سوهارتو» از سران ارتش بود که با به راه انداختن حمام خون، «سوکارنو» را کنار زد و با تکیه بر ایدئولوژی «پانچاشیلا» که یادگار دوران سوکارنو بود، آموزش را به اصلی‌ترین روش برای ایجاد هویت ملی تبدیل کرد و با گسترش آموزش ابتدایی، در طول دو نسل، کاری کرد که ۱۰۰ درصد جمعیت اندونزی به زبان «باهاس» حرف بزنند.


در یک کلام، هویت ملی در اندونزی، محصول یک زبان ملی و با حمایت یک دولت اقتدارگرای متکی بر ارتش ملی بود.




در آنسوی دنیا...

«تانزانیا» هم در ایجاد هویت ملی مشترک، سرنوشتی شبیه «اندونزی» داشت. با وجود تفاوت های مذهبی، منطقه‌ای و نژادی، تانزانیا هم از ابزار زبان مشترک «سواحیلی» و تکیه بر ایدئولوژی «اوجاما» یا سوسیالیسم آفریقایی برای ملت‌سازی استفاده کرد.


«ژولیوس نایرِره» اولین رئیس‌جمهور تانزانیا، پرچمدار ایجاد این هویت ملی شد. البته تلاش او برای تثبیت سوسیالیسم آفریقایی، فاجعه‌بار بود. او با گرفتنِ ثروت از دست تولید‌کنندگان، انگیزه‌های اقتصادی را نابود کرد. بخش کشاورزی تضعیف شد و تلاش برای «خودکفایی»، سرمایه‌گذاری خارجی را از بین برد. دولت تک‌حزبی او، با مهندسیِ اجتماعی، جامعه مدنی و آزادی مطبوعات را به شدت محدود کرد. همه‌ی این‌ها به ناکارآمدی و بحران بدهی «تانزانیا» در اواخر دهه ۱۹۸۰ منتهی شد. این شکست، باعث شد «تانزانیا» به اقتصاد «بازار محور» رو بیاورد و چون از قبل، منازعات قومی چندانی هم نداشت، نرخ رشد اقتصادی در عرض ۲۰ سال به شدت افزایش یافت.


امروزه هر دو کشور «اندونزی» و «تانزانیا»، دموکراسی‌های موفقی به حساب می‌آیند و بازهم به ما یادآوری می‌کنند که «دموکراسی‌های موفق، حاصل پروژه‌های تاریخی ملت‌سازی هستند، آن هم با توسل به ابزار‌های خشن و غیر‌دموکراتیک.» قانونی که نه تنها در اروپا بلکه در کشورهای در حال توسعه نظیر «اندونزی» و «تانزانیا» هم صادق است.


نکته اینجاست که «کنیا»، همسایه‌ی شمالی «تانزانیا»، در این روند شکست خورده است. بااینکه هر دو کشور، مستعمره بریتانیا بودند و از نظر آب‌وهوایی و فرهنگی شباهت‌های زیادی با هم داشتند. اتفاقاً «کنیا» خیلی زودتر به اقتصاد «بازار محور» رو آورد و در اوایل، رشد اقتصادی سریعی را هم تجربه کرد ولی به علت «قومیت‌گرایی» شدید، یکی از قبایل بزرگ به نام «کیکویو»، بر اقتصاد و سیاست آنجا مسلط شد و دولتی ویژه‌پرور و فاسد تشکیل داد. 

آنها برای حفظ قدرت، دست به کشتار گروه‌های مخالف زدند که شکافهای عمیقی بین گروه‌های سیاسی و مردم بوجود آورد. هنوز هم در «کنیا» هیچ‌کس اقتدار و اعتبار لازم برای تدوین یک «روایت ملی» یا معرفی یک «زبان جدید ملی» را ندارد و «کنیا»، امید چندانی به موفقیت در پروژه ملت‌سازی ندارد.
...............................................................

دسترسی سریع به همه‌ی فصول کتاب:

دولت

 

۱توسعه سیاسی چیست؟

 ۲ابعاد توسعه

 ۳دیوان‌سالاری

 ۴دولت‌سازی در پروس

 ۵فساد

۶زادگاه دموکراسی

 ۷ایتالیا و معادله کم‌اعتمادی

 ۸ویژه‌پروری و اصلاحات 

 ۹آمریکا حامی‌پروری را ابداع می‌کند

۱۰پایان نظام تقسیم غنائم

 ۱۱خطوط آهن، جنگل‌ها و دولت‌سازی در آمریکا

 ۱۲دولت‌سازی

 ۱۳حکومت خوب، حکومت بد

 

 نهادهای بیگانه

 

۱۴نیجریه

 ۱۵جغرافیا

۱۶نقره، طلا، شکر

 ۱۷سگ‌هایی که پارس نکردند

 ۱۸لوح سفید

 ۱۹طوفان‌هایی در آفریقا

 ۲۰حکمرانی غیرمستقیم

 ۲۱نهادها، بومی یا وارداتی

۲۲زبان مشترک

 ۲۳دولت‌های قوی آسیایی

 ۲۴نبرد بر سر قانون در چین

 ۲۵احیای دولت چینی

 ۲۶سه منطقه

 

دموکراسی

 

۲۷چرا دموکراسی گسترش یافت

 ۲۸مسیر طولانی دموکراسی

 ۲۹از انقلاب‌های ۱۸۴۸ تا بهار عربی

 ۳۰طبقه متوسط و آینده دموکراسی

 

 زوال سیاسی

 

۳۱زوال سیاسی

 ۳۲دولت احزاب و دادگاه‌ها

 ۳۳کنگره و ویژه‌پرور شدنِ مجدد سیاست در آمریکا

 ۳۴وتوکرواسی در آمریکا

 ۳۵استقلال و فرمانبری

۳۶نظم و زوال سیاسی


نظرات