Palacio de Bellas Artes مکزیکوسیتی
فصل ۱۶: نقره، طلا و شکر
در ابتدای قرن ۱۶ ، تمام اروپا از جمله انگلستان، حکومتهایی اقتدارگرا،
سلسلهمراتبی و نابرابر بودند. جنگهای خشن و انقلابهای دو قرن بعدی بود که به تاسیس
دولتهای قدرتمند و دموکراسی مدرن در اروپا انجامید. ولی آمریکای لاتین، نسبتاً در
صلح زیست. در نتیجه، توسعه سیاسی آهستهای را هم تجربه کرد که باعث شد، حکومتهای اقتدارگرا
تا همین حالا نیز در آنجا به حیات خود ادامه دهند.
استعمارگران به بازتولید نسخهای
از نظام سیاسی کشورشان، در مستعمرات آمریکای لاتین دست زدند:
۱- آمریکای لاتین (دنیای
جدید) توسط اسپانیاییها مستعمره شد. اسپانیاییها به دنبال ثروت بودند، لذا جذب مکزیک
(پایتخت آزتکها) و پرو (پایتخت اینکاها) شدند که مملو از معادن طلا و نقره بود. اسپانیاییها
برای غارت این منابع، به بردهداری و کار اجباریِ بردگان در معادن طلا و نقره متوسل
شدند. آنها به واسطهی ماهیت استثماریشان، نهادهای سیاسی اقتدارگرایی در آمریکای لاتین
به وجود آوردند.
با ورود تاجران و زمین داران
اسپانیایی، شکافهای قومی و نژادیِ از پیش موجود در قارهی آمریکا، باعث شد که تفاوتهای
طبقاتی محسوستر شده و فاصله فقرا و اغنیا آشکارتر گردد.
۲- از آن طرف، پرتغال توانست
برزیل ( در آمریکای لاتین) و غرب آفریقا را مستعمره کند و بردهداری را برای بدستآوردن
محصول شکر از مزارع نیشکر رونق بخشد. ( البته بردهداری، چندین قرن پیش از ورود استعمارگران
اروپایی به غرب آفریقا در قرن ۱۵ ، به واسطه تجارت برده از آفریقا به خاورمیانه هم
رواج داشت. )
۳- انگلستان، فرانسه، هلند
و حتی دانمارک هم به پیروی از اسپانیا و پرتغال وارد میدان شدند و دومین مرحله انقلاب
«شکر» را در «کاراییب» آمریکا رقم زدند. بردگان آفریقایی مقاوم و سختکوش، دستهدسته
به مزارع نیشکر در آمریکا آورده شدند. بریتانیاییها و هلندیهای لیبرالتر، همان اندازه
علاقمند به مشارکت در تجارت برده بودند که اسپانیاییهای اقتدارگرا. [ تجارت بینالمللی
برده در سال ۱۸۰۷ توسط بریتانیا ممنوع شد. اما تجارت داخلی در آمریکا ادامه یافت و
بر خلاف آمریکای شمالی، در ایالتهای جنوبی، به علت توسعه سریع صنعت پنبه از سال
۱۸۰۰ ،بردهداری بشدت رونق داشت. بالاخره هنگامی که «آبراهام لینکلن» با شعار برچیدنِ
بردهداری، در انتخابات ۱۸۶۰ به پیروزی رسید، «جنگ داخلی آمریکا» بین شمال و جنوب بر
سر لغو بردهداری درگرفت و موجب لغو رسمی آن در ۱۸۶۵ شد. م]
۴- از طرفی، اختراع ماشین
پنبه پاککنی، منجر به افزایش شدید تقاضا برای صنعت نساجی بریتانیا شد و این امر، به
گسترش کشت پنبه در جنوب آمریکا و افزایش تقاضا برای نیروی کار بردگان انجامید. هرچند
بردهداری یک کار اخلاقی نبود، ولی از نظر کارآفرینیِ اقتصادی، کاملاً کارآمد بود.
چرا تمدن آزتکها و اینکاها
(قرن ۱۶)
که جوامع پیچیده و دارای دولتی
سازماندهیشده بودند، به سرعت در برابر حمله اسپانیاییها سقوط کردند؟
۱- هر دو امپراتوری آزتک
و اینکا، با روش «سرکوب» مردم ادامه حیات میدادند که باعث شد، محلیها به آنها پشت
کنند و برای آزادی از دست حکومت سرکوبگر، با اسپانیاییها متحد شوند.
۲- امپراتوریهای آزتک و
اینکا، از نظر بروکراسی (نظام اداری) تقریبا صفر بودند. آزتکها که از خط هیروگلیف،
آنهم فقط برای آداب و مناسک استفاده میکردند. اینکاها حتی زبان نوشتاری هم نداشتند
و با زبان شفاهی به اداره امور میپرداختند.
۳- اسپانیاییها
از اسب، شمشیرهای فولادین و تفنگهای فیتیلهای استفاده میکردند که محلیها چنین سلاحهایی
نداشتند.
۴- اسپانیاییها
با خودشان بیماریهای دنیای قدیم (اروپا و آسیا) را به دنیای جدید (آمریکای لاتین)
آوردند. بیماریهای کشندهای که به نابودی مردم محلی مکزیک و پرو و کشتهشدن حدود ۹۰ درصد ساکنان بومی منجر شد.
آمریکای لاتین با یک مشکل
مادرزادی متولد شد و آن، «نابرابری طبقات اجتماعی» در سایهی نهادهای اقتدارگرایانهای
بود که اسپانیاییها و پرتغالیها در آنجا کاشتند. حتی حضور دموکراسی صوری در قرن ۱۹ و ۲۰ به قدرتمندتر شدن مردم نیانجامید، بلکه عامل استمرار سلطهی غیرمستقیم
نخبگان، در نظامهای سیاسی دموکراتیک و حفظ وضع موجود اجتماعی در آمریکای لاتین شد.
........................................................................
دسترسی سریع به همهی فصول کتاب:
دولت
۷- ایتالیا و معادله کماعتمادی
۹- آمریکا حامیپروری را ابداع میکند
۱۱- خطوط آهن، جنگلها و دولتسازی در آمریکا
نهادهای بیگانه
دموکراسی
۲۹- از انقلابهای ۱۸۴۸ تا بهار عربی
۳۰- طبقه متوسط و آینده دموکراسی
زوال سیاسی
۳۳- کنگره و ویژهپرور شدنِ مجدد سیاست در آمریکا
نظرات
ارسال یک نظر