نویسنده: فرانسیس فوکویاما
فصل ۳ دیوان سالاری
نظم سیاسی، بیش از هر چیز،
درباره وادارکردن حکومت به انجام کارهای مورد انتظار، نظیر تامین امنیت شهروندان، حفظ
حقوق مالکیت، ارائه خدمات آموزشی، بهداشت عمومی و ایجاد زیرساختهای لازم برای فعالیت
بخش خصوصی است.
یکی از دلایل فقیر بودنِ بسیاری
از کشورها، نداشتن دولتهای کارآمد است. زندگی مردم در افغانستان، هاییتی و سومالی،
پر از آشوب و ناامنی است، چون دولتشان ناکارآمد است. البته این نکته درباره بسیاری
از جوامع ثروتمندتر که نهادهای دموکراتیک خوبی هم دارند، نیز صادق است.
مثلاً هند را در نظر بگیرید.
نابرابری تکاندهندهای در هند به چشم میخورد و این کشور در ارائه خدمات اولیه نیز
ضعیف است. مشکلِ هند، نبودِ حاکمیت قانون نیست و حتی بیشازحدِ لازم قانون دارد. مشکل،
دموکراسیِ نامناسب هم نیست و آزادی مطبوعات و رقابتهای سیاسی در آن چشمگیر است. مشکل
اصلی، ناکارآمدی دولت هند و ناتوانیاش در تامین خدمات اولیه است.
در بسیاری از کشورها، دموکراسی
به این دلیل تهدید میشود که یا دولت بسیار فاسد است و یا در انجام وظایف خود خیلی
ناکارآمد است. در چنین شرایطی، مردم وجود یک مقام مسئول قدرتمند را آرزو میکنند، دیکتاتور
یا نجاتدهندهای که به چرندگوییهای سیاستمداران پایان داده و در عمل، کارها را پیش
ببرد.
حکومت باید وجود داشته باشد.
چون فقط حکومتها میتوانند در تولید «کالاهای عمومی» یعنی هوای پاک، دفاع، سلامت عمومی،
نظام حقوقی و بهداشت عمومی نقش داشته باشند. بخش خصوصی علاقهای به اینها ندارد، چون
نمیتواند درآمدی از آنها کسب کند.
حکومتها نقش مهمی در مقرراتگذاری
اجتماعی ایفا میکنند. آنها از شهروندان میخواهند که تابعِ قانون، تحصیلکرده و میهندوست
باشند. حکومتها میتوانند خریدِ خانه شخصی، راهانداختنِ کسب و کارهای کوچک، برابری
جنسیتی و ورزش را تشویق کنند و مانع کشیدن سیگار، استفاده از مواد مخدر، ظهور گروههای
اراذل و اوباش یا سقط جنین شوند.
دست آخر آنکه حکومتها، در
کنترلِ نخبگان و میزان معینی از بازتوزیعِ ثروت، نقش ایفا میکنند. یعنی حکومت میبایست
بدون آنکه نخبگان را به خاطر توانایی در تولید ثروت تنبیه کند، از حضور بیش از حدشان
در حکومت جلوگیری کند. یا بازتوزیع ثروت را از طریق ایجاد صندوقهای بیمه اجباری انجام
دهد. مثلاً در مورد تامین اجتماعی، پول را از جوانترها گرفته، بین سالمندان باز توزیع
کند و در مورد بیمه پزشکی، از افراد سالم گرفته، به بیماران بدهد.
کارآمدی دولت، یعنی تواناییاش
در «انجام بهتر» کارهایی که برعهده گرفته است.
دامنه کارکردهای دولت، یعنی
تعداد حوزههایی که دولت در آنها دخالت میکند(کمیّت)، در کشورهای مختلف با هم فرق
میکند. از آنطرف، قدرتمندی نهادهای دولتی یا همان کارآمدی دولت، بیانگر این حقیقت
است که آن کارها بهتر یا بدتر انجام میشوند(کیفیت).
اندازهگیری کیفیت یا همان
کارآمدیِ دولت، کار سخت و پیچیدهای است.
یک روش مرسوم، چیزی است که
«موسسه ارزیابی شاخصهای حکمرانی در جهان»(WGI) وابسته به بانک جهانی، اندازهگیری میکند
و ۶ بُعد حکمرانی را در انواع کشورها اندازه میگیرد:
۱- پاسخگو بودن و شنیدن
صدای مردم
۲- ثبات سیاسی و نبود خشونت
۳- تاثیرگذاری دولت
۴- کیفیت مقرراتگذاری
۵- حاکمیت قانون
۶- کنترل فساد
مطابق نتایج WGI ، دانمارک و هلند، هم دولتِ بزرگ
و هم دولتی کارآمد دارند. سنگاپور و ایالات متحده، با دولتی کوچک، کارآمدی بالایی دارند.
چین و هند، دولت کوچک و کارآمدی متوسطی دارند. روسیه دولتِ بزرگ و کارآمدی متوسط دارد.
افغانستان و نیجریه، دولتهای کوچک با کارآمدی بسیار ضعیف هستند.
بطور کلی، در کسب نتایج بهتر،
کیفیت حکومت مهمتر از اندازه آن است.
براستی چرا برخی دولتها بزرگ
و کارآمد هستند ولی برخی دیگر همواره گرفتار فساد و ناکارآمدیاند؟
از آلمان شروع میکنیم...
.............................................................................
.............................................................................
دسترسی سریع به همهی فصول کتاب:
دولت
۷- ایتالیا و معادله کماعتمادی
۹- آمریکا حامیپروری را ابداع میکند
۱۱- خطوط آهن، جنگلها و دولتسازی در آمریکا
نهادهای بیگانه
دموکراسی
۲۹- از انقلابهای ۱۸۴۸ تا بهار عربی
۳۰- طبقه متوسط و آینده دموکراسی
زوال سیاسی
۳۳- کنگره و ویژهپرور شدنِ مجدد سیاست در آمریکا
نظرات
ارسال یک نظر