خلاصه کتاب: 21 درس برای قرن 21
جهانیشدن، تکنولوژی و اینترنت، برخلاف وعدههای چند دهه اخیر، ممکن است به انواع نابرابریها در میان انسانها دامن بزنند.
نویسنده: یووال نوح هراری
فهرست:
فهرست:
چهار: برابری
جهانیشدن، تکنولوژی و اینترنت، برخلاف وعدههای چند دهه اخیر، ممکن است به انواع نابرابریها در میان انسانها دامن بزنند.
انقلابصنعتی به خاطر نیاز
به انبوه کارگران معمولی و سربازان معمولی، باعث شد که تودهها بیش از پیش اهمیت پیدا
کنند و «برابری» به ایدهآل همه جوامع انسانی تبدیل شود.
چه دولتهای دموکراسی و چه
دیکتاتورها، هردو، مبالغ هنگفتی برای سلامت، تحصیلات و رفاه تودهها سرمایهگذاری کردند.
زیرا به میلیونها کارگر سالم و سرباز وفادار نیاز داشتند.
جهان سال ۲۰۰۰ مکان بسیار برابرتری نسبت به جهان سال ۱۹۰۰ بود. در سالهای ابتدایی قرن ۲۱ مردم انتظار داشتند فرایند تساویطلبی بازهم ادامه
یابد و سلسله مراتبهای طبقاتی به سرعت از بین بروند، ولی متاسفانه «جهانیشدن» باعث
شد برخی گروههای خاص، همه دستاوردها و منافع آن را در اختیار خود گرفتند، در حالیکه
میلیاردها نفر از قافله عقب ماندند. امروزه
یکدرصد مردم، صاحب نیمی از ثروت جهان هستند!
حتی با ظهور هوشمصنوعی و
بیکاری فراگیر مردمی که ارزش اقتصادی و قدرت سیاسیشان کاهش یافته، وضعیت نابرابری
اجتماعی بازهم بدتر خواهد شد و اَبَرثروتمندانِ صاحب اطلاعات و الگوریتمهای هوشمصنوعی،
به لطف پیشرفتهای بیوتکنولوژی، قادر به خریدِ خودِ زندگی خواهند شد، یعنی خریدن مغزها
و بدنهایی با کیفیتتر.
یعنی ممکن است تا سال ۲۱۰۰ یکدرصد ثروتمندترین مردم جهان، نه تنها بیشترین ثروت
جهان را در اختیار داشته باشند بلکه همچنین بیشترین زیبایی، خلاقیت و سلامت جهان را
نیز صاحب شوند.
اگر چنین شود، ممکن است دولتها
انگیزه خود را برای سرمایهگذاری روی سلامت، آموزش و رفاه توده عظیم مردم محروم، بیکار
و بیخاصیت از دست بدهند و حتی در زمان بحرانهایی مثل بحرانهای آب و هوایی، برای
پَرتکردن این آدمهای اضافی از روی عرشه به دریا، تعلل نکنند.
شاید در فرانسه و نیوزلند،
با سابقهی طولانیِ باور به لیبرالیسم و رفاه اجتماعی، فرادستان، حتی در زمانی که هیچ
نیازی به تودهها ندارند، همچنان به مراقبت از آنان ادامه دهند، ولی در آمریکای به
شدت سرمایهداری، از اولین فرصت برای از بینبردن امکانات رفاه اجتماعی استفاده خواهد
شد.
تکلیف کشورهای در حال توسعه
مثل چین، هند و برزیل هم روشن است: نابرابری سر به فلک میگذارد و آقازادههای اَبَرثروتمند،
شروع به ساختن دیوارها و خندقها بین خود و بَربَرهای فقیر بیرون میکنند.
تنها راه چاره برای جلوگیری
از تمرکز ثروت و قدرت در دست عده قلیلی نخبه، کنترل «مالکیت اطلاعات» است.
دوران باستان که داشتن زمین،
عده کمی را به اشراف طبقه ممتاز تبدیل میکرد و دوران مدرن، که مالکیت ماشینها همین
اثر را داشت، به سر رسیده است. در قرن ۲۱ درگیری بر سر
کنترل جریان اطلاعات خواهد بود.
البته مسابقه برای به دستآوردن
اطلاعات، از قبل توسط گوگل، فیسبوک، بایدو و تِنسـنت شروع شده است. اگر اطلاعات در
دست افراد بسیار کمی متمرکز شود، آنها به طبقه ممتاز بشر تبدیل خواهند شد.
مردمی که در حال حاضر با خوشحالی،
مهمترین داراییشان یعنی اطلاعاتشخصی خود را در ازای خدمات ایمیل رایگان و تماشای
ویدیوی گربههای بامزه، به اینترنت تقدیم میکنند، ممکن است در آینده برای همه تصمیماتشان و حتی
برای سلامت و بقا به شبکه وابسته شوند.
خطر اصلی آنجاست که با ادغام
انسانها و ماشینها و ظهور دیکتاتوریهای دیجیتال، که شناخت دقیقی از احساسات و سیستم
بیوشیمی انسان خواهند داشت، جداکردن انسانها از ماشین، غیرممکن میشود، چرا که در
صورت قطع ارتباط با شبکه، ممکناست از خدمات بیمه، استخدام و خدماتبهداشتی محروم شوند.
پس مهمترین مسئله سیاسی دوران
ما این است که چگونه «مالکیت اطلاعات» را قانونمند کنیم تا جلوی نابرابری جهانی و تنشهای
اجتماعی حاصل از آن را بگیریم.
نظرات
ارسال یک نظر