21 درس (یازدهم)

خلاصه کتاب: 21 درس برای قرن 21
یازده: جنگ


ما در آرام‌ترین دوران تاریخ بشر قرار گرفته‌ایم ولی نباید حماقت انسان برای برهم‌زدن این آرامش را دست‌کم بگیریم.

با توجه به تنش‌های فزاینده در جهان و شخصیتی که از رهبران آن سراغ داریم، بطور قطع، دلیل برای نگرانی از وقوع جنگ وجود دارد. اما تفاوت‌های کلیدی بین ۲۰۱۸ و ۱۹۱۴ ( جنگ جهانی اول) وجود دارد.

آن زمان، جذابیت جنگ‌های موفق، بخاطر شکوفایی اقتصادی و قدرت سیاسی بود که به ارمغان می‌آورد. ولی در ۲۰۱۸ ، دوران چنین جنگ‌هایی به سر آمده است. امروزه برپایی جنگ‌های جهانی به مثابه باتلاقی است که کسی نمی‌داند چگونه باید از آن نجات یابد.

در حالیکه در قرن ۲۱ آمریکا تریلیون‌ها دلار برای ناکامی‌های تحقیرآمیز نظامی در عراق و افغانستان هدر می‌داد، چین بدون شلیک حتی یک گلوله، به رونق اقتصادی حیرت‌انگیز و نفوذ ژئوپولیتیکی خود دست یافت.

درست است که سازمانی چون داعش، با غارت شهرها و چاههای نفت خاورمیانه، به حدود یک میلیارد دلار دست یافت، ولی برای قدرتی بزرگ مثل چین، با تولید ناخالص ملی سالانه بیش از ۲۰ تریلیون دلار، بعید است که برای یک میلیارد دلار ناچیز، جنگی را شروع کند. شرکت اپل، فیس‌بوک و گوگل نیز صدها میلیارد دلار ارزش دارند، اما نمی‌توانند چنین ثروتی را به زور جنگ به دست بیاورند.

ایران پس از پایان جنگ طولانی با عراق، از همه تقابل‌های نظامی مستقیم اجتناب کرد. در حالیکه دو دشمن اصلی‌اش عراق و آمریکا، دچار جنگی شدند که هم عراق را نابود کرد و هم اشتهای آمریکا به خاورمیانه را از بین برد و شرایط به نفع ایران تمام شد.

اسرائیل نیز علیرغم لفاظی‌های تهاجمی سیاستمداران‌اش، به این نتیجه رسیده است که از جنگ مستقیم چیزی به دست نمی‌آید.

حتی روسیه‌ی قرن ۲۱ ، پس از حمله موفق و استیلا بر کریمه، وقتی خواست آن موفقیت را در سایر نقاط اوکراین تکرار کند، در باتلاقی بی‌حاصل فرو رفت. احساسات ضد روسی را در اوکراین برافروخت و بی‌اعتمادی جهانی به روسیه، منجر به فرار سرمایه و تحریم‌های بین‌المللی علیه روسیه گردید.

روسیه‌ی پوتین، خیلی ضعیف‌تر از شورویِ استالین است و به تنهایی قادر به شروع یک جنگ جهانی تمام عیار نیست. ایالات متحده و اتحادیه اروپا، روی هم ۵ برابر روسیه جمعیت و ۱۰ برابر، تولید ناخالص داخلی دارند. بعلاوه، امروزه تکنولوژی اطلاعات و بیو‌تکنولوژی بسیار مهم‌تر از صنایع سنگین هستند، اما روسیه در هیچکدام برتر نیست. اگرچه توان جنگ سایبری موثری دارد، اما فاقد بخش آی‌تی کشوری است و اقتصادش شدیداً به منابع طبیعی نفت و گاز متکی است.

حتی مهمتر از این‌ها، روسیه‌ی پوتین فاقد ایدئولوژی جهانی است. طی جنگ سرد، شوروی به جاذبه جهانی کمونیسم و بُرد جهانی ارتش سرخ اتکا داشت.در حالیکه امروز، پوتینیسم چیز چندانی برای عرضه به کوبایی‌ها، ویتنامی‌ها یا روشنفکران فرانسوی ندارد. بنابراین اگرچه روسیه مبارزه‌ای جهانی از دروغ‌پراکنی و تخریب را با هدف درهم شکستن ناتو و اتحادیه اروپا شروع کرده است، محتمل به نظر نمی‌رسد که در حال شروع یک جنگ جهانی فیزیکی باشد.

با اینحال حماقت بشر را نباید دست کم بگیریم. رونق اقتصادی ژاپن پس از شکست در جنگ جهانی دوم، نباید ما را گمراه کند. لازم نبود جنگ، مرگ‌های غیرضروری و ویرانی را بر میلیون‌ها انسان تحمیل کنند تا معجزه اقتصادی ژاپنی‌ها رخ دهد. جنگ فقط یک خطای محاسباتی احمقانه بود.

هرچند پایان جنگ سرد ثابت کرد وقتی آدم‌ها تصمیم درست بگیرند، حتی منازعات ابرقدرت‌ها می‌تواند به طور صلح‌آمیز حل شود، ولی حماقت بشر هنوز هم پابرجاست. تصورِ غیرممکن بودن جنگ، ساده‌لوحانه است.

علاج بالقوه برای حماقت انسان، داشتن کمی فروتنی است. ملت‌ها، مذاهب و فرهنگ‌ها باید کمی واقع‌گرایانه‌تر و متواضع‌تر از قبل، درباره جایگاه واقعی‌شان در جهان بیاندیشند.

نظرات