انسان خردمند در بیست صفحه (ده)

خلاصه کتاب: انسان خردمند

یک   دو  سه  چهار - 
پنج  شش  هفت  هشت - 
نه  ده  یازده  دوازده  سیزده - 
چهارده پانزده  شانزده  هفده 



 ده


اسامه‌بن‌لادن، علیرغم تمام نفرتش از فرهنگ، دین و سیاست آمریکا، شیفته دلارهای آمریکایی بود.

چطور پول توانست در شکل‌دادن به نظم‌ِجهانی، اینچنین موفق شود، در حالی که خدایان و شاهان نتوانستند؟

پول نیز یک واقعیت بین‌الاذهانی جدید بود که فقط در تخیلات مشترک انسان‌ها وجود دارد. پول براساس اعتماد متقابل کار می‌کند. ما به پول اعتماد داریم چون همسایه، حاکم و کشیش هم به آن اعتماد دارند.

حتی مسیحیان و مسلمانان علیرغم اختلاف دراعتقادات دینی‌شان و بااینکه همدیگر را هزار‌هزار می‌کشتند و دشت‌ها، باغ‌ها و شهرهای پررونق یکدیگر را به افتخار مسیح و الله به آتش می‌کشیدند ولی توانستند اعتقاد پولی مشترکی داشته باشند.

پول چون کیمیاگری، قابلیت تبدیل چیزهای غیرقابل ارزش‌گذاری مثل شرافت، وفاداری، اخلاق و عشق را به چیزهایی که قابل خرید و فروش هستند دارد. تصور کنید والدینی را که فرزندان‌شان را به بردگی فروخته‌اند تا شکم بقیه را سیر کنند یا مسیحیان مومنی را که به فریب، جنایت و دزدی متوسل شده‌اند و بعد، از غنیمت به دست آمده برای خرید آمرزش از کلیسا استفاده کرده‌اند یا شهسواران وفاداری که در برابر بیشترین پیشنهاد پول، تسلیم شدند.

ارزش پول در آنست که توانست میلیون‌ها انسان غریبه را قادر به همکاری موثر با همدیگر کند.

اگرچه پول مبنای اعتماد جهانی میان افراد ناآشناست اما این اعتماد نه به انسان‌ و جوامع انسانی یا ارزش‌های مقدس بلکه معطوف به خود پول است.

درواقع ما به افراد ناآشنا یا همسایه، اعتماد نمی‌کنیم بلکه به سکه‌ای که در دست آنهاست اعتماد می‌کنیم. اگر سکه‌‌هایشان ته بکشد، اعتماد ما هم فرو می‌ریزد.

امروزه باور عمومی بر آن است که همیشه بازار پیروز می‌شود. ولی این باور ساده‌لوحانه‌ای است. جنگجویان بی‌رحم، دینداران متعصب و شهروندان نگران، بارها بر تاجران حسابگر چیره شده‌اند و حتی شکل اقتصاد را عوض کرده‌اند.

درک وحدت بشر به صورت فرایندی صرفاً اقتصادی، غیر‌ممکن است و نقش «شمشیرها» در ایجاد نظم جهانی، کمتر از پول نیست.


نظرات