انسان خردمند در بیست صفحه (دو)

خلاصه کتاب: انسان خردمند

یک   دو  سه  چهار - 
پنج  شش  هفت  هشت - 
نه  ده  یازده  دوازده  سیزده - 
چهارده پانزده  شانزده  هفده 


️⁩ دو


بین ۷۰ هزار تا ۳۰ هزار سال قبل، جهش‌های ژنتیکی اتفاقی، سیم‌کشی داخلی مغز انسان‌‌های خردمند را تغییر داد و آنها را قادر ساخت که به شیوه‌ای نوین بیاندیشند و با به کارگیری یک نوع «زبان» کاملا تازه، باهم ارتباط برقرار کنند.

این شیوه جدید تفکر و برقراری ارتباط، «انقلاب شناختی» نامیده شده است.

انسان خردمند برخلاف حیوانات می‌تواند با ترکیب آواها، جملاتی نامحدود و بامعنا بسازد. پس می‌تواند اطلاعات زیادی را دریافت، ذخیره و منتقل کند که برای طرح‌ریزی نقشه فرار از دست شیرها و برنامه‌ریزی برای شکار گاومیش‌ها به کار می‌آید.

کاربرد دیگر زبان، رد و بدل کردن حرف‌های خاله‌زنکی بود. وراجی و شایعه‌سازی، کلید بقا، تولیدمثل و مشارکت‌اجتماعی انسان‌خردمند است و باعث تعامل و همکاری انسان‌ها در گروه‌های بزرگتر می‌شود.

با این حال، ویژگی منحصربه‌فرد «زبان»، نه در قابلیتش برای انتقال اطلاعات درباره شیرها و انسان‌ها بلکه در توانایی‌هایش برای انتقال اطلاعات درباره چیزهایی است که اصلا وجود ندارند مثل افسانه‌ها، اسطوره‌ها، خدایان، ادیان، دولت‌‌های مدرن، شرکت‌ها، پول، ملت، روح و ... به این‌ها واقعیت‌های خیالی گفته می‌شود.

شما هیچ میمونی را نمی‌توانید قانع کنید که در مقابل وعده تعداد زیادی موز پس از مرگ، الان یک موز به شما بدهد!

قوه خیال، توانایی مشارکت جمعی را به انسان خردمند می‌دهد و ایشان را حول داستان‌های ساختگی مشترکی مثل داستان آفرینش، ملی‌گرایی، کلیسا، پرچم، نظام قضایی، حقوق‌بشر، اصول تجارت و ... گرد هم می‌آورد تا غریبه و آشنا در مقیاس چند میلیون نفر، با هم همکاری کنند.

انسان‌ با توسل به مناسکی شبیه آنچه کشیش‌ها انجام می‌دهند، طی کاغذبازی‌هایی توسط وکلا، یک شرکت جدید را ثبت می‌کند و به آن شخصیت حقوقی می‌دهد و میلیون‌ها انسان دیگر نیز چنان رفتار می‌کنند که گویی آن شرکت واقعا وجود دارد.


البته داستان‌سرایی کار آسانی است ولی وقتی موثر است که به دیگران باورانده شود. وقتی همه بر سر یک «داستان خیالی» توافق کنند، نیروی عظیمی برای همکاری به وجود می‌آید.

انسان خردمند از «انقلاب شناختی» به بعد که «زبان» باز کرد، توانسته است به مدد «داستان‌های خیالی»، رفتارش را به سرعت تغییر دهد بدون اینکه نیازی به تغییرات ژنتیکی یا محیطی داشته باشد و همان داستان‌ها را به نسل بعد منتقل کند. او حتی توانست در صورت لزوم، با تغییر داستان خیالی، الگوی رفتاری خود را نیز عوض کند، در حالی که DNA او همان است.

این تنوع در واقعیت‌های خیالی، به تنوع در الگوهای رفتاری انجامیده است که «فرهنگ» نامیده می شود.



نظرات