خلاصه کتاب: انسان خردمند
نویسنده: یووال نوح هراری
️ نه
حرکت تاریخ بسمت وحدت در فرهنگ
است.
اسطورهها و خیالات، انسانها
را از لحظه تولد، با فکرکردن و رفتارکردن به شکلی معین، خواستن چیزهایی مشخص و پیروی
از قواعد معینی مأنوس کردند که «فرهنگ» نامیده میشود.
فرهنگها مثل هر نظم ساخته
بشر، آکنده از تناقضات درونی هستند. بنابراین دائماً ارزشها، باورها و هنجارهای هر
فرهنگی در حال تغییر است.
همانطور که در قرون وسطی،
جوانمردی با مسیحیت در تناقض بود و نمود آن در جنگهای صلیبی دیده شد، در جهان امروز
هم، برابری و آزادی در تناقض است. برابری فقط با محدودکردن آزادیِ ثروتمندان قابل
تحقق است که به استبداد خشن کمونیسم میانجامد. از آن طرف، تضمین آزادی فردی، برابری
را از بین میبرد و باعث افزایش فاصله درآمد فقیر و غنی میشود.
این عیب فرهنگ نیست و تناقضات،
باعث پویایی و خلاقیت فرهنگها میشود ولی با این همه تنوع و تطور فرهنگی، تاریخ، سرسختانه
به سمت وحدت پیش میرود.
امروزه تقریبا همه انسانها،
جغرافیای سیاسی واحدی دارند و تمام سیاره زمین به دولتهایی تقسیم شده است که در چهارچوب
بینالمللی به رسمیت شناخته شدهاند:
همه یک نظام اقتصادی واحد
دارند (نیروهای بازار سرمایهداری، حتی دورافتادهترین قسمتهای دنیا را هم تحت کنترل
خود دارند.)
همه یک نظام حقوقی واحد دارند
(حقوق بشر و قوانین بینالمللی، همهجا، حداقل در عالم نظر، اعتبار دارند.)
همه یک نظام علمی واحد دارند
(کارشناسان در ایران، اسرائیل، استرالیا و آرژانتین دقیقا یک نظر مشترک راجع به ساختار
اتم یا درمان بیماری سل دارند.)
این نظم جهانی، مدیون تاجران،
فاتحان و پیامبران است.
تاجرانی که دنیا را یک بازار
واحد و همه انسانها را مشتریان بالقوه آن میدیدند. فاتحانی که تمام دنیا را یک امپراتوری
واحد و همه انسانها را اتباع بالقوهاش میپنداشتند و پیامبرانی که حقیقت دنیا در
پیش چشمشان یکی بود و تمام انسانها، مومنانی بالقوه بودند.
وحدت بشر در سایه پول، امپراتوریها
و دین میسر شده است.
نظرات
ارسال یک نظر