️ هجده
انقلاب صنعتی به چنان تخریب زیستبومی منجر شده که ممکن است خودِ انسان خردمند را هم به خطر اندازد. گرمایش زمین، بالا آمدن آب اقیانوسها و آلودگی سراسری میتواند به فجایع طبیعی بیانجامد و نسل بشر را منقرض کند.
انقلاب صنعتی منجر به فروپاشی خانوادهها
هم شده است. دولت و بازار از قدرت روزافزون خود برای تضعیف خانواده استفاده کردند.
پیشنهاد آنها به مردم این بود:
«تکرو باش، بدون اجازهی والدین و با کسی که خودت دوست داری ازدواج کن، اهمیتی به نظر بزرگان نده و شغل دلخواهِ خودت را انتخاب کن، تو دیگر به خانواده وابسته نیستی؛ در عوض، ما از تو مراقبت میکنیم و برایت غذا، سرپناه، آموزش، بهداشت، رفاه و کار فراهم میکنیم. برایت حقوق بازنشستگی، بیمه و حمایت قائل میشویم.»
«تکرو باش، بدون اجازهی والدین و با کسی که خودت دوست داری ازدواج کن، اهمیتی به نظر بزرگان نده و شغل دلخواهِ خودت را انتخاب کن، تو دیگر به خانواده وابسته نیستی؛ در عوض، ما از تو مراقبت میکنیم و برایت غذا، سرپناه، آموزش، بهداشت، رفاه و کار فراهم میکنیم. برایت حقوق بازنشستگی، بیمه و حمایت قائل میشویم.»
غافل از اینکه این آزادی فردی،
بهایی دارد و آن احساس جداماندگی و تنهایی است. امروزه درست است که اقتدار والدین کاملا تحلیل رفته ولی مردم
دچار اقتدار دولت و بازار شدهاند.
دولت و بازار اکثر نیازهای
مادی ما را تامین میکنند و حتی پیوندهای قبیلهایِ جایگزین را هم برای ما تعریف میکنند.
در دو قرن اخیر جوامعی خیالی مثل «ملت» و «جماعت مصرفکننده» پدید آمدهاند که ما خود
را متعلق به آنها میپنداریم. این جوامع دروغین نیستند فقط خیالیاند.
مثلا میلیونها آلمانی به وجود ملت آلمان اعتقاد دارند و آماده فدا کردن پول، وقت و جان خود در راه ملت آلمان هستند. جامعه گیاهخواران، هواداران تیم منچستریونایتد یا طرفداران مَدونا و فعالان محیط زیست نیز مثالهای دیگری از این جوامع خیالی هستند که ما را در قبیلههایی گردآوری میکنند.
مثلا میلیونها آلمانی به وجود ملت آلمان اعتقاد دارند و آماده فدا کردن پول، وقت و جان خود در راه ملت آلمان هستند. جامعه گیاهخواران، هواداران تیم منچستریونایتد یا طرفداران مَدونا و فعالان محیط زیست نیز مثالهای دیگری از این جوامع خیالی هستند که ما را در قبیلههایی گردآوری میکنند.
البته مزیت بزرگ زمان ما، فروکشکردن
آتش جنگ و خشونت در سطح جهانی است. حتی از سال ۱۹۴۵ به این طرف، فروپاشی امپراتوریهای سرکوبگر و جنگافروز اروپایی مثل بریتانیا،
فرانسه و شوروی، اکثرا سریع، صلحآمیز و منظم رخ داده است.
جایزه صلح نوبل را باید به رابرت اوپنهایمر بابت طراحی بمب اتم اهدا کنند، چون پس از صلح اتمی، از سال ۱۹۴۵ به بعد، هیچ کشور مستقلی که در سازمان ملل به رسمیت شناخته شده باشد، تسخیر یا از روی نقشه محو نشده است. خطر قتل عام هستهای، صلحجویی را پرورانده است و با کنار رفتن سایه جنگ، تجارت رونق گرفته است و باعث شده منافع صلح و هزینه جنگ برای کشورها افزایش یابد.
جایزه صلح نوبل را باید به رابرت اوپنهایمر بابت طراحی بمب اتم اهدا کنند، چون پس از صلح اتمی، از سال ۱۹۴۵ به بعد، هیچ کشور مستقلی که در سازمان ملل به رسمیت شناخته شده باشد، تسخیر یا از روی نقشه محو نشده است. خطر قتل عام هستهای، صلحجویی را پرورانده است و با کنار رفتن سایه جنگ، تجارت رونق گرفته است و باعث شده منافع صلح و هزینه جنگ برای کشورها افزایش یابد.
هرگز صلح تا به این حد در
جهان مسلط نبوده است تا جایی که مردم حتی نمیتوانند وقوع جنگ را تصور کنند و حتی با
شکلگیری قریبالوقوع امپراتوری جهانی که تلاش میکند صلح را در مرزهایش برقرار سازد،
شاهد تحکیم بیش از پیش صلح در جهان نیز خواهیم بود.
نظرات
ارسال یک نظر