◾️خلاصهی کتاب: رواندرمانی اگزیستانسیال (Existential Psychotherapy 1980)
◾️نویسنده: اروین یالوم
◾️ نشر نی/ ۱۳۸۹/ مترجم: سپیده حبیب
◾️خلاصهکننده: مصطفی منبری
فصل دوم: اضطراب مرگ
ترس از مرگ، منشاء اصلی اضطراب
انسان است. ترس اصلی از مرگ، در ناخودآگاهمان لانه کرده یعنی بخشی از ساختار وجود انسان
است و در ابتدای زندگی و پیش از شکلگیری ذهن پدید آمده است.
ترس از مرگ، فراگیر است و
بخش بزرگی از انرژی زندگی، صرف انکار مرگ میشود:
از انگیزهها رویاها و کابوسهای
فردی گرفته تا ساختارهای اجتماعی، بناهای تاریخی، الهیات، ایدئولوژیها، گورستانها،
مومیاییکردنها، سفر به فضا و حتی سبکهای زندگی، نحوهی وقتگذرانی، عادت به سرگرمیها،
اعتقاد به پیشرفت و میل به شهرت، همگی برای جستجوی جاودانگی و مهار اضطراب مرگ ایجاد
شدهاند.
اضطرابِ بسیار شدید و نیرومند
در خودآگاه باقی نمیماند. بلکه سرکوب و پردازش میشود. یعنی فرد با میزان متوسطی از
ناراحتی و نگرانی میتواند آگاهانه به مرگ بیاندیشد، در حالیکه اضطراب فوقالعاده شدیدی
را در ناخودآگاهش مخفی کرده است.
علایم اضطراب خودآگاه مرگ:
مشغولیت فکری با مرگ، ترس از مراسم خاکسپاری، ترس از بیماری، افسردگی در سالمندان،
اضطراب مرگ در نوجوانان. افکار وسواسی که مبادا همه فراموشم کنند. مشغولیت فکری از
این بابت که همیشه اتفاقات هیجانآور دنیا را از دست میدهم. خودبیمارانگاری. نگرانی
وسواسی دربارهی ایمنی و سلامتی جسمی.
در ترس خودآگاه و بالغانه
از مرگ، فرد ممکن است نگران دردِ مرگ باشد یا حسرت برنامههای ناتماماش را داشته باشد
یا برخوردی منطقی داشته و بگوید: «آنجا که مرگ هست، من نیستم. پس مرگ برای من هیچ است.»
گاهی اضطراب مرگ به صورت مشکلات ارتباطی معمولی نمایان میشود: آرزوی اینکه تا ابد
دوست داشته شویم و در یادها بمانیم. اصرار به ازدواج به خاطر ترس از پیری و همزمان،
اجتناب از ازدواج به خاطر ترس از رسوبکردن، ثابتماندن و رشدنکردن. وسواس شدید در
کنترل اوضاع و اجتناب افراطی از بینظمی و کثیفی برای جلوگیری از بروز اتفاقات غیرمنتظره،
از علایم ترس آگاهانه از مرگ هستند.
علایم اضطراب ناخودآگاه مرگ:
ایجاد اضطراب شدید در افراد سالمی که در معرض نمادهای مرگ( مثل رنگ سیاه. شمعی که خاموش
میشود، سفر، فرد خفته، فرد خاموش و بیصدا، عبور از یک پل) قرار میگیرند. اضطراب
در سالمندانی که از محیط آشنای منزل به خانهی سالمندان برده میشوند. رویاها و کابوسهای
بالغین با مضمون مُردن، کشتهشدن، مشاهدهی رویای مرگ اعضای خانواده یا دیگران، کابوس
تصادف یا تحتتعقیببودن و تهدید زندگی.
ترس ناخودآگاه از مرگ، سرچشمهی
اصلی اضطراب در انسانهاست.
انکارِ ترس از مرگ، هیچ دردی
را دوا نمیکند. بیماران روانرنجور با کمترین تشویق، ترس از مرگِ خود را آشکار میکنند.
دربارهی مرگ والدین یا دوستانشان حرف میزنند. از پیرشدن میترسند. رویاهایشان آکنده
از مرگ است. از مشاهدهی پیرشدن دوستانشان یکه میخورند و با بیتابی، سلطهی فرزندانشان
را حس میکنند. با نگرانی متوجه میشوند که از سرگرمیهای سالمندان که نیاز به تحرک
زیادی ندارد، لذت میبرند. متوجه مرگهای کوچکند: لکههای پوستی، موی سفید، مفاصل سفت
و دردناک، پشت خمیده و چروکهایی که عمیق میشوند. بازنشستگی نزدیک است. بچه ها خانه
را ترک میکنند. دارند پدربزرگ یا مادربزرگ میشوند. فرزندانشان از آنها مراقبت میکنند.
بعضی بیماران هم از نابودی میترسند. همان خیالپردازی رایج که جانیان مهاجم به زور
وارد خانهشان میشوند یا هراس از خشونت سینما یا تلویزیون. همهی اینها صدای زیرزمینی
ترس از مرگ هستند.
.....................................................................
مرور سریع:
1- پیشنوشت و تعریف رواندرمانی اگزیستانسیال
۴- بیماریهای روانی ناشی از اضطراب مرگ
۶- چرا آزادی باعث اضطراب میشود؟
۷- بیماریهای روانی ناشی از اضطراب آزادی
۱۰- بیماریهای روانی ناشی از اضطراب تنهایی
نظرات
ارسال یک نظر