هویت. 9: چه باید کرد؟

 


⭕️خلاصه‌کتاب: هویت( فرانسیس فوکویاما(

⭕️نه( فصل ۱۴): چه باید کرد؟

 

 

 

هویت یا نیاز به بازشناسی و تقاضا برای شأن و احترام، یک نیاز طبیعی و مطلوب برای آدمی است. همان جرقه‌ای است که اعتراضات مردمی بیشماری از انقلاب فرانسه تا بهار عربی را شعله‌ور ساخت. این افراد معترض، فقط می‌خواستند مثل یک شخص بالغ با آنها رفتار شود و بتوانند بر حکومت‌شان، تأثیرگذار باشند. همانا هدف لیبرال‌دموکراسی نیز دادنِ حقِ آزادیِ برابر به همه‌ی افراد، برای انتخاب و تعیین زندگی جمعی سیاسی‌شان است.

 

اما شاهدیم که آزادی و حق انتخاب که در یک جامعه‌ی لیبرال مدرن وجود دارد، می‌تواند برای برخی افراد، نارضایتی به وجود بیاورد و آنها را از هم‌نوعان خود جدا سازد! آنها برای جامعه و زندگی منظمی که می‌پندارند از دست داده‌اند و یا اجدادشان، گمان می‌رفته که زمانی داشته‌اند، احساس دلتنگی می‌کنند. آنها ممکن است توسط رهبرانی فریب داده شوند که به آنها می‌گویند ساختارهای قدرتِ موجود به آنها خیانت کرده است و مورد اهانت قرارشان داده است و یا اینکه آنها اعضای جوامع مهمی هستند که عظمت‌شان دوباره به رسمیت شناخته خواهد شد!

 

پس برای محافظت از لیبرال‌دموکراسی در برابر تهدیدات جنبش‌های هویتی، چه باید کرد؟

 

۱- گام نخست، تلاش برای مقابله با سوء‌استفاده‌های مشخصی است که سبب شکل‌گیری انواع هویت‌ها می‌شوند مانند خشونت پلیس علیه اقلیت‌ها یا تعرض جنسی در محل کار.

 

۲- گام بعدی، بازتعریف هویت ملیِ فراگیر براساس اندیشه‌های لیبرال‌دموکراسی مدرن است تا از سیاست‌های عمومی و قوانین شهروندی در مسیر جذب تازه‌واردها به آن هویت استفاده کنیم. لیبرال‌دموکراسی، فرهنگ مختص خود را دارد که باید در جایگاه بالاتری نسبت به فرهنگ‌هایی که ارزش‌های دموکراسی را رد می‌کنند قرار گیرد.

 

۳- اتحادیه‌ی اروپا باید یک «شهروندی واحد اروپایی» بر اساس اصول لیبرال‌دموکراسی ایجاد کند که قوانین شهروندی ملی را کنار بزند.

 

۴- آن دسته از قوانین شهروندی کشورهای اتحادیه‌ی اروپا که هنوز بر پایه‌ی اصل «خون»، شکل گرفته‌اند باید به اصل «خاک» تبدیل شوند تا یک گروه نژادی-قومی بر دیگری برتری نداشته باشد.

 

۵- کشورهای اروپایی علاوه بر تغییر قوانین شهروندی، باید درک مردم از هویت ملی را به دور از مفاهیم قومیتی نگه دارند.

 

در نهایت، چیزی شبیه به هویت «پان‌اروپایی» ممکن است روزی پدیدار شود. اروپاییان، تمدنی قابل توجه بنا کرده‌اند که باید به آن افتخار کنند. تمدنی که می‌تواند مردمی از فرهنگ‌های دیگر را نیز در برگیرد. حتی اگر فرد از وجه تمایز خود آگاه باشد.

 

در مقایسه با اروپا، آمریکا بیشتر میزبان مهاجران بوده و همواره هویت ملی فراگیر را ترویج داده است و برخلاف اروپا، به شهروندانِ تابعیت‌بخشیده‌ی خود افتخار می‌کند. آمریکایی‌شدن شامل مجموعه‌ای از باورها و سبک‌های زندگی است، نه فقط قومیت. این کشور، فقط از کسانی که قوانین و آرمان‌هایش را زیر پا گذارند، حق شهروندی را سلب می‌کند.

 

هویت مساله‌ای است که امروزه زمینه‌ساز بسیاری از پدیده‌های سیاسی نظیر جنبش‌های جدید ملی‌گرایانه، جنگجویان اسلام‌گرا، جدال‌های محوطه‌ی دانشگاه و...  شده است. ما هیچگاه قادر نخواهیم بود از تفکر هویتی برای خود و جامعه‌ی خویش رهایی یابیم.

 

اما لازم است به خاطر داشته باشیم که هویت‌های عمیق درونی ما، نه ثابت هستند و نه بواسطه‌ی تولدمان به ما داده شده‌اند. هویت درعین‌حال که می‌تواند به منظور تقسیم و دیوارکشی استفاده شود، همچنین می‌تواند برای یکپارچگی و وحدت نیز مورد استفاده قرار گیرد. در نهایت، همین هویت، چاره‌ی سیاست‌های پوپولیستی حال حاضر خواهد بود.

 

 

 

◾️پایان

◾️آذر ۱۳۹۹



...............................................................................................

دسترسی سریع به تمام فصول خلاصه کتاب «هویت»:

◾️یک- پیش‌گفتار

◾️دو- کرامت (خلاصه‌ی فصل‌های ۱-۲-۳-۴-۵(

◾️سه- ملی‌گرایی و مذهب (خلاصه‌ی فصل‌های ۶-۷

◾️چهار- آدرس اشتباه (خلاصه‌ی فصل‌ ۸(

◾️پنج- انسان نامرئی (خلاصه‌ی فصل ۹- ۱۰(

◾️شش- از هویت تا هویت‌ها (خلاصه‌ی فصل ۱۱(

◾️هفت- ما مردم (خلاصه‌ی فصل ۱۲(

◾️هشت- روایت‌هایی از وحدت‌گرایی ( خلاصه‌ی فصل ۱۳(

◾️نه- چه باید کرد؟ (خلاصه‌ی فصل ۱۴

نظرات