فصل نهم
غریزه سرزنش: انسانها علاقه دارند که در مشکلات، به دنبال مقصر بگردند و در موفقیتها به دنبال قهرمان باشند.
واقعیت آنست که در اغلب موارد،
عامل اتفاقات بد، آدمهای بد با مقاصد پلید نیستند، بلکه فجایع توسط آدمهای معمولی
ولی گرفتار در یک سیستم معیوب رخ میدهند.
ما انسانها دوست داریم در
بازیِ «کی بود؟ کی بود؟» مشغول بمانیم تا با گرفتنِ انگشت اتهام به سمت تُجار شرور،
روزنامهنگاران دروغگو و خارجیها، خودمان را از افتادن در شرایط غیرقابلپیشبینی،
گیجکننده و ترسناکِ تحلیل و بررسی جامع مشکلات رها کنیم. در حالی که برای فهم مشکلات
جهانی، مجبوریم فراتر از یک فرد مجرم، به سیستم نگاه کنیم.
سرزنشکردنِ خلبان خوابآلودی که باعث سانحهی هوایی شده است، کمکی به
توقف حوادث آینده نمیکند. باید بپرسیم چرا او خواب آلود بود؟ در آینده چگونه میتوانیم
با خلبانان خوابآلود برخورد کنیم؟
روزنامهنگاران و فیلمسازان
نیز عمداً دروغ نمیگویند تا ما را گمراه کنند. آنها خودشان هم دچار گمراهیاند. چون
به هرحال انسانند و غرایز دراماتیک دارند. این شغل آنهاست که به هر قیمتی، توجه مخاطب
را جلب کنند. در حالی که خبرنگاران و فیلمسازان، بیشتر از عموم مردم نمیدانند و اطلاعات
عموم نیز دربارهی واقعیتهای جهانی، کمتر از ۳۳٪ یعنی کمتر از
حد شامپانزههاست! (چون ۳۳٪ شامپانزهها بطور تصادفی قادرند جواب درست را انتخاب
کنند، ولی آدمها حتی به ۳۳٪ پاسخ درست هم نمیرسند!) نباید از «رسانه» انتظار داشته
باشیم که واقعیت را انعکاس دهد.
خارجیها دستهی سومی هستند
که سرزنش میشوند. کشورهای سطح ۴ اروپایی، هند و چین را به خاطر انتشار گاز CO2 و ایجاد
تغییرات آبوهوایی سرزنش میکنند و معتقدند که مردم آنها باید در سطوح پایین زندگی
کنند تا بشود به همهی جمعیتشان رسیدگی کرد. ولی واقعیت آنست که بیشتر حجم گازهای
منتشر شده طی ۵۰ سال اخیر توسط یک میلیارد جمعیت کشورهای
سطح ۴ رخ داده است. ولی یک میلیارد از فقیرترین مردم جهان
در سطح ۱ ، فقط مسئول ۱٪ از انتشار گاز CO2 هستند.
در حالیکه بیشترین سرزنش مال آنهاست!
پیش از پزشکی مدرن، بیماری
سیفلیسِ پوستی، یکی از بیماریهای بسیار بد بود. این بیماری در مکانهای مختلف اسامی
مختلفی داشت. در «روسیه» به اسم بیماری لهستانی شناخته میشد. در «لهستان»، بیماری
آلمانی نام داشت. در «آلمان»، بیماری فرانسوی و در «فرانسه»، بیماری ایتالیایی! ایتالیاییها
هم برای تلافی، آن را بیماری فرانسوی مینامیدند. غریزهی یافتن یک مقصر و قربانی در
ذات انسان قرار دارد. اگر یک خارجی با یک بیماری به کشور ما بیاید، ما با خوشحالی،
کل آن کشور را سرزنش میکنیم و به هیچ بررسی بیشتری نیاز نداریم!
قهرمانپردازی هم به اندازهی
مقصریابی، خطاست. عامل پیروزی علیه ویروس اِبولا، یک رهبر قهرمان یا حتی یک سازمان
قهرمان مثل «پزشکان بدون مرز» نبود، سازمانهای مردمی و کارکنان بهداشتیِ محلی بودند
که جانشان را به خطر انداختند و با تغییر شیوه خاکسپاری و قرنطینه کردن مردم، در گمنامی
کامل، جهان را نجات دادند.
این تکنولوژی بود که توانست
جان میلیاردها انسان را با اختراع ماشینلباسشویی و مواد شوینده شیمیایی نجات دهد نه
رهبران بهتر. امروزه ۸۰٪ مردم به برق دسترسی دارند ولی هنوز ۵ میلیارد انسان لباسهای خود را با دست میشویند. آنها
ماشینلباسشویی، سیستم فاضلاب مناسب، یخچال فریزر، عینک، انسولین و سیستم حملونقل
برای تعطیلات میخواهند. همانقدر که من و شما میخواهیم.
کشورهای ثروتمند باید بکوشند
با راهحلهای هوشمندانهتر، تکنولوژیهای جدیدی ابداع کنند تا ۱۱ میلیارد انسان بتوانند زندگیهایی در حد توقعات سطح
۴ داشته باشند.
زمانی که اتفاق بدی رخ میدهد
به دنبال شخص یا گروه خاصی برای سرزنشکردن نباشید. انرژیتان را صرف تحلیلِ سیستمی
کنید که مسبب آن فاجعه است. قهرمانان را رها کنید و کمی به سیستم اعتبار دهید.
...........................................
اسلایدهای خلاصه کتاب: واقعیت
نظرات
ارسال یک نظر