فصل پنجم
واقعیت آن است که یک عددِ
تنها، گمراهکننده و بیمعناست. انسانها به اعداد نگاه میکنند و آنها را به غلط تفسیر
میکنند. اعداد وقتی معنادار میشوند که به عددی دیگر تقسیم شوند یا با آن مقایسه شوند.
مثلاً مقدار انتشار گاز CO2، وقتی معنادار است که به ازای
هر نفر محاسبه شود. نرخ مرگومیر نوزادان در یکسال، وقتی معنادار است که از تقسیم
تعداد تولدها بر تعداد مرگهای نوزادان همان سال به دست آید و وقتی معنادارتر و قابل
تفسیرتر میشود که با نرخ سالهای قبل مقایسه شود. نسبت تعداد کودکان به تعداد مدارس
یک کشور میتواند به رقمی معنادار تبدیل میشود.
مثال جالب دیگر در مورد نحوهی
درک جهان و تصمیمگیری دربارهی بازار جهانی در آینده است. دانستنِ اینکه فعلاً یک
میلیارد نفر در قاره آمریکا زندگی میکنند یا ۴ میلیارد نفر در قاره آسیا زندگی میکنند، کمکی به تفسیر آنها نمیکند.
ما هنگام مقایسهی جمعیت قارههاست که میتوانیم به نتایج معناداری دست یابیم.
جمعیت فعلی قارهها به رمز
اینگونه است: ۴-۱-۱-۱ (از چپ به راست:
آمریکا ۱ میلیارد نفر، اروپا ۱، آفریقا ۱، آسیا ۴). رمز میتواند تغییر کند. سازمان ملل انتظار دارد که در پایان این قرن،
جمعیت آمریکا و اروپا تغییری نکند، اما ۳
میلیارد نفر به جمعیت آفریقا
و ۱ میلیارد نفر به جمعیت آسیا اضافه شود. پس تا سال ۲۱۰۰ ، رمز جدید جهان ۵-۴-۱-۱ خواهد بود. یعنی بیش از ۸۰٪ جمعیت جهان در
آفریقا و آسیا زندگی خواهند کرد.
بعبارت دیگر، جاذبهی بازار
جهانی از اقیانوس اطلس به اقیانوس هند انتقال خواهد یافت. امروزه مردمی که در کشورهای
ثروتمند حوزه اقیانوس اطلس شمالی زندگی میکنند، ۶۰٪ از بازار مصرفکنندهی
سطح ۴ را به خود اختصاص میدهند ولی تا سال ۲۰۴۰، این رقم به ۴۰٪ تنزل خواهد یافت.
بله من فکر میکنم که سلطهی غربی اقتصاد جهانی به زودی پایان خواهد پذیرفت.
ترفند بعدی برای معنادار کردن
اعداد، استفاده از قانون ۸۰/۲۰
است. هرگاه با لیستی از اعداد
مواجه میشوید، کارکردن روی اعداد بزرگتر را در اولویت قرار دهید. یعنی اعدادی که ۸۰٪ از رقم کل را
تشکیل میدهند. مثلاً وقتی با لیستی از اعداد مربوط به فهرست منابع انرژی جهان از قبیل
نفت، زغال سنگ، گاز، آب، باد، انرژی هستهای و خورشیدی و... مواجه میشوید، توجه کنید
که ۸۰٪ منابع انرژی
ما را ۲۰٪ از اقلام این فهرست یعنی نفت+ گاز + زغال سنگ تشکیل میدهند.
از آنجاییکه همیشه رسانه،
دوست غریزه است، میتواند با بزرگنمایی اعداد خام، اهمیت آنها را بیشتر از واقعیت به
ما نشان دهد. سپس دو غریزهی اندازه و منفیگرایی دست به دست هم میدهند تا بطور خودکار،
پیشرفتهایی که در جهان رخ داده است را کمتر از واقعیت تخمین بزنیم.
اعداد خام چه بزرگ و چه کوچک،
به درد نمیخورند و به تنهایی گمراهکننده و مشکوک هستند، مگر اینکه به عدد دیگری تقسیم
شوند یا با عدد دیگری مقایسه شوند.
...........................................
اسلایدهای خلاصه کتاب: واقعیت
نظرات
ارسال یک نظر