فصل چهار
غریزه ترس: خطر خشونت، اسارت و آلودگی همیشه در کمین است.
واقعیت آنست که جهان، بسیار
امنتر از چیزی است که ما احساس میکنیم.
ما به طور طبیعی ترسو هستیم.
به همین خاطر، خطرات را بیش از حد تخمین میزنیم. اینگونه ترسها برای مردمی که در
سطح ۱ و ۲ زندگی میکنند، همچنان سودمند است. مثلاً
ترس از مارها. ولی ترسهای بیدلیل برای مردمی که در سطح ۳ و ۴ زندگی میکنند، زیانبار و فلجکنندهاند.
دلیل عمدهی ترسهای ما در
جهانی که هرگز به اندازهی امروز ایمن و کمخشونت نبوده است، تصویری است که رسانهها
از آن ساختهاند. رسانهها بدون سوءاستفاده از غریزهی ترسِ انسانها، نمیتوانند
به حیات خویش ادامه دهند. رسانهها باید به هر نحوی که شده، توجه ما را به خود جلب
کنند.
واقعیت آنست که عمدهترین دلایل ترس انسانهای امروزی، حتی مسئول یک درصد از مرگومیرهای سالانه هم نیستند: بلایای طبیعی (۰/۱ درصد)، سقوط هواپیما (۰/۰۰۱ درصد)، قتلها (۰/۷ درصد)، تشعشعات هستهای ( صفر درصد)، تروریسم (۰/۰۵ درصد.)
توجه بیش از حد ما به احساس
ترس از حوادثی مثل زلزله و سقوط هواپیما که در واقعیت ریسک ناچیزی دارند، باعث اتلاف
انرژی زیادی از ما میشود و حواسمان را از خطرات واقعی و قابل اندازهگیری مثل مرگومیر
انسانها به خاطر اسهال یا نابودی پوشش گیاهیِ کفِ دریاها پرت میکند.
برای کنترل غریزهی ترس، باید
ریسک واقعی را بسنجید.
ریسک= خطر × در معرض بودن.
ریسک به میزان ترسی که احساس میکنید بستگی ندارد بلکه به ترکیب دو مساله وابسته است:
چقدر خطرناک است؟ و چقدر در معرض آن هستید؟ یعنی باید درصدِ خطر واقعی را اندازهگیری
کنید و تا حد امکان، خود را در معرض خطر قرار ندهید.
ترس و وحشت، منظرهی جهان
را در نگاه شما تغییر میدهد، پس هنگام ترس، خونسرد بمانید و تصمیمات کمتری بگیرید.
.............................................
اسلایدهای خلاصه کتاب: واقعیت
نظرات
ارسال یک نظر