قوی سیاه. 2: هدف از کتاب قوی سیاه چیست؟

 


فصل دو: هدف از کتاب قوی سیاه چیست؟

 

 

ایده‌ی اصلی این کتاب، نابینایی ما نسبت به تصادفی‌بودن رویدادها و پیامدهای نامتقارن آن است.

 

هیچ کس نمی‌تواند آینده را پیش‌بینی کند. چون قوهای سیاه، رویدادهای افراطیِ غیرقابل‌پیش‌بینی هستند که در آینده رخ خواهند داد و هیچ‌کس نمی‌داند آن قوهای سیاه چه خواهند بود. با این وجود، همیشه می‌توانیم حدس بزنیم که قوهای سیاه، چطور می‌توانند بر ما تأثیر بگذارند و باید حول محور این قضیه، تصمیم‌هایمان را بگیریم. 

 

ما نیازمند مقاوم سازی خودمان در برابر رویدادهای افراطی منفی و در عین حال، نیازمند قراردادن خودمان در معرض رویدادهای افراطی مثبت هستیم.

 

قوهای سیاه مسیر تاریخ را تغییر می‌دهند و به همین علت ما نمی‌توانیم مسیر تاریخ را پیش‌بینی کنیم یا آن را تغییر دهیم. برای پیش‌بینی رویدادهای تاریخی، باید اختراعات آینده‌ی حوزه‌ی تکنولوژی را پیش‌بینی کنیم. ولی ما قادر به درک اختراعات آینده نیستیم. چون اگر بودیم، همین حالا اختراع شده بودند.

 

تمام اختراعات بشری محصول خوش‌اقبالی(Serendipity) بوده است. تو چیزی را پیدا می‌کنی که دنبالش نبودی و همان چیز، دنیا را عوض می‌کند و تو بعد از پیداشدن آن، با تعجب از خودت می‌پرسی: چرا کشف چیزی به این روشنی، انقدر طول کشیده است؟ هیچ‌کس پیش‌بینی نمی‌کرد کشف «کوپرنیک»، «گالیله» یا «داروین»، نگرش ما به دنیا را عوض خواهد کرد. حتی خود آن دانشمندان، تصادفی به این کشف‌ها رسیدند و متوجه نبودند در دستان‌شان چه دارند. مثل «فلمینگ» که دنبال چیز دیگری بود ولی تصادفی «پنی‌سیلین» را کشف کرد. ولی آن زمان کسی اهمیتی نداد. خودش هم تا مدتها تردید داشت. با اینحال، وقتی نوبت به پیش‌بینی‌کردنِ خودمان می‌رسد، یادمان می‌رود که آینده، غیرقابل‌پیش‌بینی است.

 

به راحتی می‌توان دید که زندگی‌مان تحت تأثیر چند قوی سیاه است. به زندگی شخصی‌ات نگاه کن. به انتخاب شغل، آشنایی با همسرت، تبعیدت از سرزمین مادری، خیانت‌هایی که با آنها روبرو شده‌ای، توانگرشدن یا تهیدست‌شدن ناگهانی‌ات... چندبار تا حالا این مسائل، طبق برنامه اتفاق افتاده است؟ قوی سیاه به چیزهایی که نمی‌دانی مربوط است و به این‌خاطر بوجود می‌آید که منتظرشان نیستی.

 

ما نمی‌دانیم که حتی قادر نیستیم قیمت نفت را برای تابستان آینده پیش‌بینی کنیم. ما نمی‌دانیم که اساساً جنگ‌ها غیرقابل‌پیش‌بینی هستند. متخصصان هم نمی‌دانند. آگاهی آنها بیشتر از مردم عوام نیست. آنها فقط قدرت داستان‌پردازی بیشتری دارند.

 

اگر یک روز قبل از حمله‌ی تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ احتمال می‌دادیم که از نظر منطقی، چنین خطری قابل تصور است، این اتفاق رخ نمی‌داد. سونامی اقیانوس هند ۲۰۰۴ هم همینطور. قوی سیاه دقیقاً به این خاطر رخ می‌دهد که هرگز قرار نبوده اتفاق بیفتد.

 

مغزهای ما از نظر تکاملی، ماشین‌های پیش‌بینی هستند تا بتوانند از خطرات اجتناب کنند. ولی سابقه‌ی پیش‌بینی‌کردن انسان‌ها وحشتناک است. چون دنیا بسیار بسیار پیچیده‌تر از آن است که ما فکر می‌کنیم.

 

پیش‌بینی آینده، کار سختی است. آینده آنچه قبلاً بوده نیست. پیچیده‌تر‌شدن دنیا پیش‌بینی را سخت‌تر کرده و نقش رویدادهای غیرقابل‌پیش‌بینی‌(قوهای سیاه) را پررنگ‌تر کرده است.

 

من بعنوان یک اومانیست‌(Humanist) از قوی سیاه متنفرم. از اغلب بی‌عدالتی‌ها و ضررهایی که می‌زند متنفرم. در نتیجه دلم می‌خواهد که بسیاری از قوهای سیاه را از میان بردارم یا حداقل از اثرات‌شان بکاهم تا به قوی خاکستری تبدیل‌شان کنم و تاحد ممکن از آنها در امان باشم.

 

ما انسان‌ها، نمی‌توانیم قوی سیاه را پیش‌بینی کنیم. چون صاحب یک مکانیسم درونی هستیم که نسبت به قوی سیاه کور است. لزوماً رویدادهای تصادفی، غیرقابل‌پیش‌بینی نیستند. آنها دلایلی برای وقوع‌شان دارند. مشکل از دانش ناقص ماست. مشاهدات و تجارب‌مان، آگاهی بسیار محدودی به ما می‌دهند و دانش شکننده‌ای که داریم، ما را از درک دلایل رویدادهای تصادفی و درنتیجه پیش‌بینی آینده ناتوان می‌کند.

 

با اینحال، ما تمایل داریم هنگام نگاه‌کردن به آینده، تونل بزنیم و آن را امری عادی و بدون قوی‌سیاه تلقی کنیم. آینده اصلاً عادی نیست و یک عدم قطعیت تمام‌عیار است.

..............................................................................................

دسترسی سریع:

فصل یک: قوی سیاه چیست؟

فصل دو: هدف از کتاب قوی سیاه چیست؟

فصل سه: قوی سیاه مثبت چیست؟

فصل چهار: قوی سیاه از کجا می‌آید؟

 پنج: چرا دنیای ما افراطستان است؟

 شش: درباره‌ی قوی سیاه، چه کارهایی را نباید انجام دهی؟

نظرات