خلاصه کتاب: پوست در بازی(نسیم نیکلاس
طالب)
چرا دانشگاهیانی که کت و شلوار
و کراوات میپوشند و فقط حرف میزنند و چرند میبافند و «پوست در بازی» ندارند، حذف
نمیشوند؟ چون آنها ریسک را به دیگران انتقال میدهند. یعنی هزینهی تصمیمات اشتباه
آنها را دیگران میپردازند.
اگر یک معمار، خانهای بسازد ولی خانه ویران شده موجب مرگ مالک خانه شود، سازنده باید کشته شود.(قانون حمورابی) به صورت استعاری یعنی مقابله بهمثل. یعنی جریمهکردن.
داشتن «پوست در بازی»، شرافت و ریسکپذیری، عاملی برای تمایز انسان از ماشین و حتی عاملی برای ردهبندی انسانهاست. اگر برای نظر خود ریسک نکنید، هیچ چیز نیستید. شرافت به ما میگوید که برخی اقدامات را هیچگاه نباید انجام دهید، حتی در ازای میلیاردها دلار. برخی کارها را نیز باید بیقیدوشرط انجام دهید.
اگر بگذارید دیگران به جای شما بمیرند، شرافتمندانه نیست. ولی وقتی بخاطر دیگران از چیز با اهمیتی میگذرید یا خودتان را فدای دیگران میکنید، کار شرافتمندانهای انجام دادهاید.
لابیکنندهها برای منافع عربستان در واشنگتن، افراد شرافتمندی نیستند. کسانی که در دانشگاهها کارهای غیراخلاقی میکنند، حتی اگر با حرفهایی مثل «باید خرج بچههایم را در بیاورم»، خودشان را توجیه کنند، افراد شرافتمندی نیستند. چون آنها فقط نفع میبرند و هزینهی تصمیماتشان را دیگران میپردازند.
دربارهی شرافتمندی، این سوال پیش میآید که یک فروشنده باید تا چهحدی به خریدار اطلاعات بدهد؟ جواب: نباید چیزی وجود داشته باشد که فروشنده میداند و خریدار نمیداند. حتی اگر طبق قانون، فروشنده مجاز باشد که اطلاعات کمتری به خریدار بدهد. چرا که مفهوم قانون، دوپهلو و بشدت وابسته به قضاوت فرد است. ولی رعایت اخلاق، مهمتر است و به مرور زمان، این قانون است که باید به اخلاقیات نزدیک شود و نه برعکس.
اگرفرد از قبل بداند که شرابش در حال فاسدشدن است و بخواهد آن را بفروشد، آیا باید به مشتریانش بگوید؟ بله. چون شرافت اینگونه حکم میکند. هرچند قوانین حمایت از مصرفکننده نیز برای جبران همین عدم تقارن وضع شدهاند تا پوست فروشنده را در بازی قرار دهند و اگر خریدار فریب خورد، بتواند شکایت کرده ادعای خسارت کند.
- پس اگر فردی از راه توصیهکردن به دیگران، امرار معاش میکند، توصیههایش را نپذیرید. مگر اینکه جریمهای برای توصیههایش وجود داشته باشد. بعبارت دیگر، مراقب کسانی که به شما توصیه میکنند «فلان کار را انجام دهید چون برایتان خوب است» باشید. اگر نفع آن کار به آنها میرسد ولی ضرر احتمالیاش نه، آن کار را انجام ندهید.
همیشه آنچه به عنوان «خوب برای شما» ارائه میشود، در واقع آنقدرها هم برایتان خوب نیست! بلکه در اصل برای طرف مقابلتان خوب است. مثلاً از افرادی که با توصیه و نصیحت، میخواهند شما را به خرید یک محصول مشخص دعوت کنند، اجتناب کنید. کسی که از کالایی تمجید میکند، میخواهد از شرش خلاص شود.
در جامعه میان یک شارلاتان و یک فرد ماهر، تفاوت وجود دارد. مثلاً کسی که دانشمند سیاسی است و گندهگوزی میکند، با یک لولهکش یا یک روزنامهنگار یا با عضو یک گروه مافیایی فرق میکند. کنندهی کار با عملکردن برنده میشود نه با متقاعدکردن دیگران.
برخلاف پزشکان و بیماران که «پوست در بازی» دارند و عواقب تصمیماتشان، دامن آنها را میگیرد، مدیران اینگونه نیستند و در طول تاریخ، نقش طاعون را داشتهاند. در بحران اخیر دیدیم که وقتی عواید بانکداران در نزدشان انباشته شود و ضررهایشان به شکلی بیصدا به مردم عادیِ جامعه انتقال یابد، ریسکهای پنهان آنقدر افزایش مییابند تا به یک انفجار نهایی برسیم.
مراقب حوزههای بزرگ مثل اقتصاد و سایر علوم اجتماعی باشید. چون از آنجاییکه «پوست در بازی» ندارند و پای آنها با زمین واقعی تماس پیدا نمیکند، برای ظهور شارلاتانها مساعدند.
.........................................................
دسترسی سریع:
3- قانون اقلیت
5- چرندیاب
نظرات
ارسال یک نظر