خیالات و داستانپردازی انسانهاست که تاریخ را میسازد. داستانهای قدرتمندی درباره مسیح، کشور فرانسه و اَپل.
تواناییهای تکتک انسانها،
از عصر حجر تاکنون تغییر زیادی نکرده ولی شبکه داستانها روز به روز بهتر شده است و
ما را از عصر حجر به عصر سیلیکون رسانده است.
خدایان باستان فقط در خیال انسانها
وجود دارند وحتی امروزه، گوگل و مایکروسافت جایگزین خدایان باستان شدهاند و کسب و کارشان
را خادمان انجام میدهند.
از ۵ هزار سال قبل که سومریها خط و پول را اختراع کردند، زندگی با کاغذ و نگارش،
باور به این موجودات خیالی را برای انسان آسانتر هم کرده است و او را به تجربه واقعیت
از طریق نمادهای انتزاعی عادت داده است.
امروزه نگارش چنان مهم است که در نظام دیوان سالاری
جهان، حقیقت اصلا اهمیتی ندارد بلکه آنچه روی برگهتان نوشته شده، به مراتب مهمتر است.
عقاید خیالی به انسانها تحمیل
میشوند و آنها چارهای به جز اطاعت ندارند. عقاید خیالی مثل پول و مدرک. همین تکه کاغذهای بیارزش که از طرف
حکومت، اسکناسهای ارزشمندی اعلام میشوند و شهروندان ناچارند برای بدستآوردن آنها
جان بکَنند. یا نظام آموزشی، آزمونها را تنها راه ارزیابی دانشآموزان اعلام میکند
و بدینسان، کسب نمره و گرفتن مدرک، تنها مسیر منتهی به مقام و شغل میشود.
افت ارزش یورو، شکست کشور
در جنگ یا ورشکستگی فلان بانک، هیچ رنج و عذابی به یورو، کشور و بانک نمیرساند، بلکه رنج واقعی را
انسانها متحمل میشوند. غافل از اینکه داستانهای خیالی مثل یورو، منافع ملی، بانک
و دادگاه، صرفاً ابزار هستند و نباید به اهداف و معیارهای ما بدل شوند. پول، شرکت و
ملت فقط در خیال ما وجود دارند و ابداعشان کردهایم تا به ما خدمت کنند نه اینکه جانمان
را فدای خدمت به آنها بکنیم.
تاریخ جدید، محصول تعامل علم و دین است
🍎 دین:
دین میگوید زندگی انسان، مقدس است و ما انسانها تابع نظامی از قوانین اخلاقی هستیم که ابداع خودمان نیستند و نمیتوانیم تغییرشان دهیم. دین مبدا و مقصد زندگی را کاملا میشناسد و برای هر سوال پاسخی قطعی دارد. هدف اول دین، برقراری نظم و حفظ ساختار اجتماعی است.
دین میگوید زندگی انسان، مقدس است و ما انسانها تابع نظامی از قوانین اخلاقی هستیم که ابداع خودمان نیستند و نمیتوانیم تغییرشان دهیم. دین مبدا و مقصد زندگی را کاملا میشناسد و برای هر سوال پاسخی قطعی دارد. هدف اول دین، برقراری نظم و حفظ ساختار اجتماعی است.
کمونیسم و لیبرالیسم هم دینهای
واقعی هستند چون پیروان هر دینی متقاعد شدهاند که فقط دین خودشان حقیقت دارد.
🍎 علم:
اما علم به همه چیز شک دارد و سر و کارش فقط با واقعیات است نه احکام اخلاقی. هدف علم رسیدن به قدرت است. قدرتِ درمان بیماریها، مقابله با جنگ و قدرت تولید غذا.
اما علم به همه چیز شک دارد و سر و کارش فقط با واقعیات است نه احکام اخلاقی. هدف علم رسیدن به قدرت است. قدرتِ درمان بیماریها، مقابله با جنگ و قدرت تولید غذا.
علم، جهان را فرآیندی کور
و بیهدف، پُر از خشم و هیاهو ولی پوچ معرفی میکند. علم به ما میگوید که بعد از مرگ
هیچ بهشتی در انتظارمان نیست.
دین و علم، نظم و قدرت را
برای انسانها به ارمغان می آورند، پس میتوانند یاران خوبی برای هم باشند.
دین در جامعه مدرن قرن ۲۱ ، اومانیسم(Humanism) نام دارد که از علم، نه برای
پرسش از خودش بلکه برای اجرای احکام اومانیسم بهره میگیرد.
🍎 مدرنیته:
مدرنیته قراردادی است که بر طبق آن، انسانها موافقت میکنند که قدرتمندتر شوند ولی از معنا دست بکشند. زندگی مدرن در جستجوی مداوم برای قدرت، در جهانی خالی از معناست.
مدرنیته قراردادی است که بر طبق آن، انسانها موافقت میکنند که قدرتمندتر شوند ولی از معنا دست بکشند. زندگی مدرن در جستجوی مداوم برای قدرت، در جهانی خالی از معناست.
مدرنیته چاره همه مشکلات را
«تولید» بیشتر میداند. تولید بیشتر یخچال، اتومبیل و ماشینظرفشویی حتی به قیمت گسستن
پیوندهای خانوادگی و تخریب محیط زیست.
باید اعتراف کرد که نظام سرمایهداری،
علیرغم خدمات زیادی که به جامعه بشری انجام داد، مسابقه بیرحمانهاش برای «تولید»
بیشتر، به جهانی پرآشوب انجامید. در نظام سرمایهداری، معیار موفقیت انسانها فقط
«رشد» است و همواره انسانها به طمع بیشتر، تولید بیشتر و ترس از آرامش و اعتدال تشویق
میشوند.
نظرات
ارسال یک نظر