اخبار را دنبال نکنید

 


خلاصه کتاب: اخبار را دنبال نکنید

نویسنده: رولف دوبلی

نشر مهرگان خرد / ۳۵ فصل/ مترجم: امید کریم‌پور

خلاصه کننده: مصطفی منبری

 

 

 

 

اخبار برای ذهن ما، مانند قند برای بدن است: اشتهاآور، زودهضم و بسیار مضر. حتی یک خبر را هم پیدا نمی‌کنید که به شما در تصمیم‌گیری بهتر در مورد زندگی، خانواده، شغل، رفاه و کسب‌وکارتان کمک کرده باشد. 

 

۱- اخبار عمومی، جایی نیست که بتوانید اطلاعات حوزه‌ی تخصصی‌تان را آنجا بیابید. درحالیکه  برای موفقیت حرفه‌ای، باید مثل یک خوره، فقط به مطالعه‌ی عمیق منابع تخصصیِ خودتان بچسبید و خواندن هر چیز دیگری را فراموش کنید. اگر فضانورد نیستید، لازم نیست از خبرِ ارسال کاوشگر فضاییِ چین به مریخ مطلع باشید! اخبار، هیچ «مزیت رقابتی» به شما نمی‌دهد. چون اگر واقعاً به پیشرفت شما کمک می‌کرد، قبل از شما، روزنامه‌نگاران، پردرآمدترین قشر جامعه می‌شدند.

 

۲- خبر هر چه جذاب‌تر و فوری‌تر باشد، کم‌اهمیت‌تر است. «خبرفوری» با داستانی ساده اما تکان‌دهنده، توجه شما را به خود جلب می‌کند: مثلاً خبر سقوط هواپیما. سیستم اعصاب مرکزی انسان به محرک‌های پُرسروصدا واکنش بسیار قوی نشان می‌دهد ولی برعکس، در برابر اطلاعات مبهم و پیچیده، خیلی ضعیف است: مثلاً از خبر مربوط به «باکتری‌های مقاوم به آنتی‌بیوتیک» غفلت می‌شود چون سیر آرامی دارد و پُر زرق‌وبرق نیست. در حالی که شما برای درک عمیق‌تر جهانِ پیچیده‌‌ی اطراف‌تان و تشخیص خطرات واقعی به محتواهای پیچیده نیاز دارید. مصرف اخبار روزانه، احساس شما را از آنچه مهم است دور می‌کند.

 

۳- مصرف اخبار، یک اتلاف وقت تمام عیار است. زمانی که برای دریافت خبر صرف می‌شود، زمانی که بعد از خبر لازم دارید تا به سطح تمرکز قبلی برای کارتان برگردید و زمانی طولانی‌تر که داستان‌ها و تصاویر خبر آزارتان می‌دهد و خط فکر و تمرکز شما را قطع می‌کند. امروزه اطلاعات، کمیاب نیستند ولی توجه و تمرکز، بسیار نادر و کمیاب است.

 

۴- اخبار قادر به توضیحِ هیچ چیزی نیستند. گزارشِ عوارض جانبیِ سطحی، باعث فراموش‌شدن دلایل عمیق‌تر اتفاقات می‌شود. هرچه تصاویر بیشتری از جنگ ببینید، کمتر درک خواهید کرد که واقعا در جنگ چه می‌گذرد. از آنجاییکه درک مولدهای اصلیِ هر اتفاقی برای مغز ما، پیچیده، غیرخطی و دشوار است، اخبار روی همین چیزهای ساده و زودهضم باقی می‌ماند: داستان‌ها، رسوایی‌ها، شایعات در مورد سلبریتی‌ها و بلایای طبیعی. هیچکس نمی‌داند واقعاً چه اتفاقی می‌افتد، رسانه‌ها فقط وانمود می‌کنند که این را می‌دانند.

 

۵- اخبار بد، مهمتر از اخبار خوب هستند. چون تکامل، انسان‌های حساس به محرک‌های منفی را زنده نگه می‌دارد. انسان به خبر بد، اهمیت بیشتری می‌دهد. این سوگیریِ منفی، ذاتی است. ناراحتیِ ما از سقوط ۱۰٪ سهام، دو برابرِ شادی ما از صعود ۱۰٪ سهام است. اخبار برای جلب توجه ما، از این نقطه‌ضعف بهره‌برداری کرده با خبرهای نگران‌کننده به ما هجوم می‌آورند. اخبار بد، سیستم عصبی سمپاتیک ما را تحریک می‌کنند و با این‌کار، هورمون‌های استرس‌زا بالا رفته، به تضعیف سیستم ایمنی بدن می‌انجامند.

 

۶- اخبار، خطاهای شناختی ما را تقویت می‌کند. ما انسان‌ها مستعد ۱۲۰ خطای شناختی هستیم. یعنی مرتباً کارهای غیرعقلانی انجام می‌دهیم و تصمیمات احمقانه می‌گیریم. پدرجدِ همه‌ی خطاهای شناختی، «سوگیری تایید» است. یعنی هر خبری را که خلاف عقیده‌ی ما باشد، نادیده می‌گیریم و اخبارِ تایید‌کننده‌ی عقیده‌مان را با آغوش باز می‌پذیریم. حتی اطلاعات جدید را طوری تفسیر می‌کنیم که با دیدگاه قبلی ما مطابقت داشته باشند. اگر عقاید شما نادرست باشند، هرچه بیشتر اخبار مصرف کنید، اخبار عقایدتان را محکم‌تر می‌کنند.

 

۷- خطای «سوگیری پس‌نگر» نیز توسط اخبار تقویت می‌شود. یعنی وقتی درست در دلِ فاجعه هستیم، چیزی مشخص نیست ولی بعد از بحران، با نگاه به گذشته، این توهم به ما دست می‌دهد که این بحران‌ها قابل درک و قابل پیش‌بینی بوده‌اند. «اخبار کوتاه» به مصرف‌کنندگان خبر این توهم را می‌دهد که جهان، ساده‌تر و قابل توضیح‌تر از  چیزی که در واقعیت هست بوده و می‌توان به همین آسانی، آینده را هم درک کرد. اخبار با ساده‌سازی ظالمانه‌ای یک یا دو دلیل برای بحران مالی بانکی، سه دلیل برای انقلاب فرانسه و یک دلیل برای سقوط ارزش بازار سهام ارائه داده و به سرعت به خبر بعدی می‌پردازد! یعنی با یک توضیح مزخرف برای هر پدیده‌ای، سر و ته قضیه را هم می‌آورد.

 

۸- آنچه در دسترس ماست، تأثیر شدیدی بر تصمیم‌گیری‌های ما دارد. گوش‌دادن به خبر سقوط یک هواپیما در آنسوی دنیا باعث می‌شود بلیط هواپیمای فردا را کنسل کنیم. این یعنی کنترل زندگی‌مان به دست روزنامه‌نگاران و رسانه‌ها می‌افتد، درحالیکه روزنامه‌نگاران فقط اتفاقات امروز را می‌بینند و پیش‌بینی از تورم سال آینده و یا پاندمی بعدی ندارند.

 

۹- یکی از خطاهای رفتاری کلاسیک اینست که انسان‌ها درباره‌ی هر چیزی نظر می‌دهند. اخبار دائماً از ما می‌خواهد تا عقاید و نظرمان را درباره‌ی خبرهای مختلف بیان کنیم. این کار تمرکز و آرامش ما را از بین می‌برد.

 

۱۰- امروزه حواس‌پرتی در میان مردم غوغا می‌کند. چون اخبار و اطلاعات، مردم را هرجا که باشند پیدا می‌کنند. مغز ما برای جذب اطلاعات جدید و فرستادن آنها به حافظه‌ی بلندمدت، نیازمند تمرکز و زمان است. بخاطرسپردن چیزی، وقتی زیر بمباران اطلاعات هستیم، غیرممکن است. علاوه بر حواس‌پرتی و فراموش‌کاری، اخبار می‌تواند اراده‌ی فرد برای انجام کارهای معمول بعد از اخبار را هم به شدت کاهش دهد. چون اراده نیز مثل عضله خسته می‌شود. از طرفی، خلاقیت نیز که محصول تمرکز و عمیق‌شدن در یک حوزه‌ی خاص است، فرصت شکوفایی نمی‌یابد.

 

۱۱- مغز ما همیشه در حال تغییر شکل است.  سلول‌های عصبی، مدام پیوندهای قدیمی را نابود و پیوندهای جدید ایجاد می‌کنند. اخبار مغز شما را دوباره تنظیم می‌کند و ساختار مغز را طوری تغییر می‌دهد تا بتوانید تندتر بخوانید، عجولانه فکر کنید و به یادگیری سطحی بسنده کنید. مغز شما به یک سال دوری از اخبار نیاز دارد تا بتواند دوباره متن‌های طولانی را بدون خستگی بخواند و تفکر عمیق را تجربه کند.

 

۱۲- اخبار به بزرگنماییِ سلبریتی‌هایی می‌پردازد که دستاوردی ندارند و شهرت جعلی و دروغین‌شان، هیچ دردی از جامعه دوا نمی‌کند. اخبار سلبریتی‌ها، افرادی را هم که واقعاً دستاوردی دارند، دلسرد می‌کند.

 

۱۳- اخبار مثل یک ذره‌بین عمل می‌کند و افراد دو سر طیف، یعنی خیلی موفق‌ها و خیلی شکست‌خورده‌ها را به ما نشان می‌دهد. انتشار فهرست سالانه‌ی افراد ثروتمند، انتخاب ورزشکار سال، هنرمند سال، ظهور مدل‌های زیبایی در بیلبوردها و... همگی خنجری بر قلب مردم عادی و عامل افزایش هورمون‌های استرس در بدن آنها هستند. اگر چه در مقایسه‌ با کسی که بدشانسی آورده یا شکست‌خورده، احساس خوبی پیدا می‌کنیم ولی مقایسه‌ی خودمان با «بیل‌گیتس» باعث می‌شود که احساس کنیم دو‌برابر بد هستیم. اخبار باعث می‌شوند ما خودمان را با افرادی مقایسه کنیم که اساساً هیچ ارتباطی با ما ندارند و درنتیجه دچار اضطراب و افسردگی شویم.

 

۱۴- انبوهِ اخباری که روزانه مصرف می‌کنیم درحالیکه نمی‌توانیم چیزی را تغییر دهیم، ما را منفعل می‌کند. اخبار ما را فرسوده می‌کند تا زمانیکه چیزی بجز آدم‌هایی بدببین و ناامید از ما باقی نمی‌ماند. ما فجایع را تماشا می‌کنیم با اینکه می‌دانیم هیچ‌کاری نمی‌توانیم برای جلوگیری از آنها انجام دهیم. این «ناتوانی آموخته‌شده» به حوزه‌های دیگر زندگی ما هم سرایت می‌کند. یعنی نا‌امیدی سبب می‌شود حتی در مواردی هم که کنترل دست ماست، هیچ قدم مثبتی برنداریم.

 

۱۵- مشاوران روابط عمومی با خرج پول‌های هنگفت، روزنامه‌نگاران را فریب می‌دهند تا «اخبار جعلی» که به نفع صاحبان قدرت و سرمایه است تولیدکنند. تبلیغات هم که اساساً یک دستکاری ذهنی خالص است، در کنار انبوهی از «اخبار جعلی» می‌آیند. حتی تبلیغات در لباس یک سرمقاله به خورد ما داده می‌شوند تا چیزی را بخریم که به آن نیازی نداریم یا پول خریدش را نداریم. ۹۰٪ از هرچه منتشر می‌شود آشغال و مزخرف است، از جمله اخبار. سعی نکنید مزخرفات را از دنیا پاک کنید چون موفق نمی‌شوید. کافیست از آنها دوری کنید.

 

۱۶- مصرف اخبار، شما را به افراد و فرهنگ‌های دیگر متصل نمی‌کند. انسان‌ها بخاطر تجارت، روابط دوستی و عاشق‌شدن بهم متصلند. تماشای اخبار مربوط به قربانیان یک زلزله، کمکی به زلزله‌زدگان نمی‌کند. میزان انسانیت شما با میزان احساساتی‌شدن‌تان از دیدن اخبار سنجیده نمی‌شود.

 

۱۷- اخبار به تروریسم پَروبال می‌دهد. هدف اصلی یک تروریست، کشتن مردم نیست، جلب‌توجه آنها و ایجاد وحشت در دل میلیاردها انسان دیگر است. رسانه‌ها اغلب این تبلیغات را به صورت رایگان به آنها ارزانی می‌کنند. پس اگر اخبار مصرف می‌کنید، ناخواسته از تروریسم حمایت می‌کنید.

 

۱۸- روزنامه‌نگاران اکثراً افرادی درخشان هستند که در دام صنعتی گرفتار می‌شوند که هر روز بی‌معناتر می‌شود. همه‌ی روزنامه‌نگاران محترم باید از روزنامه‌نگاریِ خبری دوری کنند. همانطور که هیچ سرآشپزی که به کار خود افتخار می‌کند، تن به کارکردن در «مک‌دونالد» نمی‌دهد.

 

۱۹- یک موضوع زمانی مهم است که به شما امکان می‌دهد دنیا را بهتر بشناسید و تصمیمات بهتری بگیرید. اخبار قادر به این کار نیستند. هیچ خبری آنقدر مهم نیست که نتوانید بدون آن زندگی کنید. برای «خوب‌زندگی‌کردن»، نیاز به آزادیِ انتخاب دارید که لازمه‌ی آن، پاکسازی مغزتان از آشغال‌هاست. پس درگیر موضوعاتی که خارج از کنترل شماست نشوید. ۹۹.۹٪ از کل وقایع جهان که در اخبار می‌آید، خارج از کنترل شماست. اخبار را کاملاً از زندگی‌تان حذف کنید.

 

 

◾️پایان

◾️مصطفی منبری بهمن ۱۳۹۹

نظرات